از صبح که تاپیک زدم دوبار به همسرم زنگ زدم و هر دوبار گفت سرم شلوغه زنگ میزنم الان دوباره رفتم کارگاه نه خودش بود نه منشی
به من گفت ظهر کارگاه میمونه من ناهار بردم
اما کارگاه تعطیل بود کارگرا هم رفته بودن
دارم دیوونه میشم شکم به یقین تبدیل شه میرم در خونه پدر دختر