قرار بود جهازمو بفروشم اما نمیدونم چرا دیگه حتی فروش یا نفروختنشم برام مهم نیست قبلاً شوهرم در هفته دو شب خونه نبود و الان مدتیه که شاید دو شب خونه باشه بودنش هم مثل نبودنشه چون بمن و بچه ها توجهی نداره ...جایی برای رفتن ندارم اما ساکمو آماده کردم و فردا میرم برام دعا کنین جهازمم مثل تموم چیزایی که این مدت ازم گرفت مال خودش
بهش بگو گورشو گم کنه و همون دو شبم نیاد و طلاقت بدهولی تو با بچه هات تو همون خونه بمون و زندگیتو بکن ...
بخدا هزار بار گفتم اما قبول نمیکنه میخواد دیوونم کنه آخه مشکل نداره که انگار من مادرشم میاد خونه غذاشو بدم بچه ها رو دارم اونم داره مجردی عشق و حال میکنه دلیل رفتنم همین بود که بفهمه آیا میتونه بدون من میتونه هندل کنه خونه و بچه ها رو ...ولی اینجا همه گفتن باید باشی بخدا بیشتر درمانده شدم
فکر کردی تو بری اون ناراحت میشه ؟؟؟ اتفاقا خیلی هم خوشحال میشه...کنار بچه هات زندگیتو کن...فکر کن اصلا این آدم مُرده....حداقل این سر پناه رو از خودت و بچه های بی گناهت نگیر
یعنی توی اون ۶سال اصلا بهت خیانت نکرده بود و زندگیتون خوب بود؟ فقط این سال آخر ازش خیانت دیدی؟ توی ا ...
هفت سال میشه...نه شاید بگم اون بهترین مرد بود باور نکنین چرا با اینکه اون همچین کاری باهام کرده باز میگم دوسش دارم ته دلم تعجب نمیکنین چون انقد خوب بوده که من باز با این حال اگه جدا بشم نمیتونم خودمو کنار هیچ کسی متصور بشم اون همه کار برام میکرد و از این ناراحتم که دقیقا هر کار برام کرده واسه اونم میکنه اون کار اولش مغازه داشت و خیلی خوب بود بعد برگشت بهم گفت میخوام بمدت سرکار نرم خسته شدم منم گفتم باشه از اندوخته هامون استفاده میکنیم که رفت تو کار ساخت و ساز و هر چی که هست از گور همین کاره
راستی یادم رفت اینو بگم من همون دو روز پیش که عصبی بودم و میخواستم برم اون رفت تو اتاق دخترمون کار داشت منم رفتم تو اتاقمون که از تختمون عکس بگیرم برای فروش که دیدم گوشیش زنگ میخوره حیف و صد حیف تا رسیدم برم گوشیو بردارم قطع شد و اسم دختره روش بود همونجا افتادم به داد و دعوا که این بهاره خراب کیه باهاشی برگشت گفت همکارمه که گفتم چکارست میگفت تو بیمه ست البته اگه دروغ نگه کارش تو بیمه ست