اجازه نمیگیرم ولی اطلاع میدم
دوست ندارم خیلی زیاد اجازه بویرم یا حتی اطلاعات بدم
ولی ناراحت میشه اوایل سختگیری بیشتری داشت الان بهتره میگه باید بدونم کجا میری بیشتر منظور اطلاع دادنه میگه شاید اتقاق افتاد من بدونم کجایی
اجازه که نه
اطلاع هم فقط در صورتی که چند ساعت بیرون باشم یا خونه دوستان میگم منم رفتم بیرون اگه می خوای به خاطر ما زودتر بیای نیستیم کجا هم خیلی وقتی نمیگم یا اینکه پول بخوام 🫣
اجازه که نه
بهش زنگ میزنم میگم دارم میرم فلان جا
خیییییلی کم پیش میاد مخالفت کنه بگه نه نرو
متقابلا همسرمم هر جا میره به من خبر میده
صرفا اطلاع همون خیلی وقتا یادم میره
خیر
اگه جای جدیدی بخوام برم که بطور روزمره نمیرم میگم بهش قبلش. اما خرید و بانک و خونه مادرم و مسجد و اینا رو نه
نه خبر میدم هرجا برم
خیلی عذرمیخوام واقعا،توروخدا میشه بیاین تاپیک آخرم،خیلی به کمک نیاز دارم😭
من تا دم درم ک بخام برم بهش زنگ میزنم میگم هزارتا اتفاق هست باید بدونه کجا میرم
اجازه که بی خیال من اکثرا اطلاع هم نمیدم مگه طول بکشه کارم
من اطلاع میدم
اطلاع میدم گاهی هم نمیگم میرم بعد میگم رفتم فلان جا عادت نشه براش
بعضی جاهارو سختیم میشه میزنگم ک اگه وقت داشت منو برسونه، یه جاهایی رو اطلاع میدم مثلا میگم دارم میرم فلان جا و امکان داره دیرتر برسم خونه، بعضی جاهام ک لزومی نداره ازنظرم.
چنین مردی با زنش مثل یه بچه صغیر یا مثل یه اسیر و گروگان رفتار میکنه نه یه همسر.چطوری خانواده ها و خود دخترا به این ازدواجا راضی میشن فکر کن طرف رو تا حالا نمیشناختی و تو زندگیت هیچ اثری نداشته حالا در ازای یه غذا و لباسی که میده کل اختیار زندگیت میفته دست اون پسر مثلا ممکنه نزاره خونه پدر و مادرت بری یا حتما موافقت اونو جلب کنی واقعا بدترین اشتباهه یه زنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
