من هشت ماه نامزدم تواین هشت ماه خیلی اتفاقات بدی از طرفش دیدم ولی به هیچکس نکفتم ختی بدخلقی هاش چون میدونم دقیقا حس شما رو میگیرم وقتی عروسی کردیم نمیخوام کوچک کنم خودم چون کارای خوبم داره نمیتونم جدا شم
من هنوز تو عقدم دوسال میشه
یه چیز های دیدم مثل همین قهر و حرف بد و ...
خیلی عاشقانه باهام رفتار می‌کنه خیلی کارا برام می‌کنه
چند ماهه بهم نگفته بالا چشمت ابروهه
ولی یاد اون کاراش که میفتم گریه ام میگیره
گاهی در حدی عصبی میشم که کلی فحش بهش میدم
تا چند ساعت عصبی هستم
من قشنگ درکت میکنم
ولی بنظرم گذر زمان اون روزها و خاطرات تلخ کمرنگ تر می‌کنه و کم تر اذیت میشیم
چون من نمیخوام طلاق بگیرم شرایطم متاهلی بهتره تا مطلقه شدن
فقط این حس ها خیلی رومون تاثیر میزاره و اعتماد به نفس مونو میگیره خیلی مواظب روح و روانت باش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
