خاطرات تلخ دوران نامزدی

شما شغلت چی هست 

❤️🥹

عجب ‌‌‌...

همش حالم گرفته ست 

میگن ک ب ی دکتر مهندس شوهر نکردی پس بایذ با بچه های ما ازذپاح میکردی خب بابا من این آدما دوس دارم درکم میکنه صبوره 

وقتی ادمهای خوبی هستن محل نده به حرف بقیه 

به نظرم فقط زمان میتونه کمک کنه

بالاخره یه روز رها میشی 

اما تا اون روز این زخم ها ی  عمیق که مثل یه سنگ رو سینه ی ادمه رو با خودت حمل میکنی

مشکلت رو نخوندم 

 به همسرت محبت کن 

وبا صبر ومحبت بهش بگو من هم از تو انتظار دارم کمکم کنی 

کمکم کنی فراموش کنم

خواسته هات رو آروم آروم بهش بگو 

قضیه برا ۴.۵سال قبله اون دوسال کابوس من بود نمبتونم بگذرم 

هستن خودش خیلی خوبه دو ساله همشو باهمیم اون اشتباه داشته من اشتباه داشتم هزار بار همو بخشیدیم 

تا ب اینجا رسیدیم اما دارن ذوقمو ک،ر می‌کنن با حرفاشون 

سالم بوده من اولین عشقشم از این پسرا نبوده تو دوران مجردی هزار تا غلط می‌کنن 🥹🥹🥹

حق داری گلم

چون زخم خوردی وآسیب دیدی💔

انشالله خوشبخت بشید

مرسییی❤️🥹

اسی یه چیزی میگم لطفا اویز گوشت کن.

تاپیکت خوندم یاد ۱۲ سال پیش زندگی خودم افتادم.الانم با ۲ تا بچه بازم همینه وضعم.

لطفا فعلا به هیچ وجه بچه نیار.

دوم یه حرفه یاد بگیر خیاطی یا ارایشگاه.یا اصلا برو سر کار و برای خودت پس انداز کن.به این مرد وابسته بشی بیچاره ای.۱۲ سال دیگه میشی من،که اضافه وزن داره هیچ پولی نداره بخاطر بچه داری و شوهرشم پشتش نیست.نه پای رفتن دارم نه از موندنم راضی ام.

به فکر درامد باش و فقط با زبون خوش با شوهرت حرف بزن .

با خودت عهد کن بگو ۲سال هر چی بگه میگم چشم.با زبون خوش و مهربانی کنارش باش.فک کن یه خدمتکار مرد داری که تمام هزینه هاتم قبول کرده.با این تصور ،اگه پشتت نباشه به دلت نمیاد تازه کلی هم بخاطر زحماتش ازش تشکر میکنی.و توی این دو سال انقدر برای خودت پشتوانه درست کن که اگه رفتی قهر،برای نون شبت محتاج کسی نبتشی چون دستت کوتاهه.تجربه ۱۲ ساله من