بچه‌ها من صفحات رو نخوندم شما که خوندید میشه بگید چرا با این مرد ازدواج کرده وقتی دوسش نداشته؟ اجبار خانواده بوده؟
چقدر زندگیت شبیه زندگی من هست🫠
من هم بعد زایمان ، دیگه نتونستم شوهرم رو تحمل کنم
به بهانه پسرم، جای خوابم رو تغییر دادم
۱۰ ساله کنارش نمیخوابم و رابطه نداریم
طلاق هم نمیده
البته اون هم رفت و صیغه کرد که بسیار بابت این موضوع خوشحالم
واقعا زندگیم، جهنمه
هر روز نفرین می‌کنم و امیدوارم بمیره
اگه شرایط مالی خوبی داری، حتما جدا شو
باشه ولی به بچه ات نگاه کن استرس دعوتتون به بچه ات ندید اشنامون متاسفانه طلاق گرفت بچه میگه چرا بابا من نیست بیا توضیح بده من بابا میخوام دیگران بابا ناز بچه شو می‌کشه این غصه میخو ره والله رفته قرص خورده بیمارستان بستری هست خدا را شکر برگشتن زندگی می‌ره بغل باباش به دقیقه بعد می‌ره بغل مامان دست هاشون میگیره قدم میزنند
چون از محبت همسرت سیرابی کسی دیگه به چشمت نمیاد
تحمل دوری از پسرت هم که نداری طلاق فایده ای نداره
سنت کمه و تفاوت سنیتون زیاده
راست میگن محبت زیادی ادم رو از خود بی خود میکنه
فرقی هم نداره زن باشه یا مرد باشه
تا قبل اینکه این حرف رو بزنی تا حدی بهت حق میدادم
ولی الان فهمیدم شوهرت خوبه ، بهت محبت میکنه ، میگی اوضاع مالیش هم خوب
پس خودت ی مشکلی داری که اینجوری بد هم ازش انتقاد میکنی
سعی کن اول خودتو درمان کنی
اسی دنبال عشق رویایی نباش
ببین همه ماها از یه حرکاتی واقعا اذیت میشیم ولی ازش رد میشیم
اسی تو قطعا و یقینا مشکل داری،خواهرانه میگم اگر دنبال رهایی هستی باید خودتو درمان کنی
تو میتونی،به خودت بگو دست از خود خواهی برمیدارم و با اراده قوی تلاش می‌کنم همه چی درست بشه
اسی کم نبودن خانم هایی که زندگیشونو خودشکن درست کردن،تو هم میتونی ،بگو من میتونم،رهایی در توانستن تو هست
[QUOTE=399611530]مادر من هم زندگی شبیه شما بود و در نهایت طلاق گرفت[/QUOT
سرنوشت مادر شما با ایشون فرق دارن
