عزیزم شما مشکل جنسی و عاطفی نداری و اگه با شرایطی که توصیف کردی حس عاطفی و جنسی داشتی جای تعجب داشت.
شوهرتون شدیدا خودخواهه و ذره ای به شما نه اهمیت میده نه فکر میکنه، نه دوستت داره. اون فقط به فکر پایین تنه خودشه. شما چن وقته جاتو جدا کردی به جای اینکه شوهرتون وقت مشاوره بگیره و بگه این خانم من، عزیز دل من، عشق من چرا از من بدش میاد؟ چرا جاشو جدا میکنه؟ رفته به مادرش گفته با من رابطه نداره و مادر ِ جاهل تر از خودش اومده بعد از چن سال به شما نصیحت کنه. همینقدر کم عقل و بی وجدان.
یعنی شما واسشون هیچ ارزشی نداری و فقط پایین تنه پسرش واسش مهمه. عزیزم من یه پسر خردسال دارم ، اگه روزی پسرم بزرگ شه و ازدواج کنه و همچین حرفی بهم بزنه؛ اولا که بهش یاد میدم مسائل خانوادگی رو نیاد بگه. دوما بهش میگم تو باید ببینی درد زنت چیه نه اینکه از نیازت گله کنی پیش مادرت! بعدم نمیام به عروسم نصیحت کنم بگم بهش رابطه بده. عروسم مگه عقل نداره خودش سرش نمیشه؟ خودش نیاز نداره؟ اگه نیازاش کور شده حتما مشکل از جای دیگس و منِ مادرشوهر ، روانشناس و تراپیست نیستم که بتونم مشکلشون رو حل کنم و بهتره سکوت کنم و پسرمو ارجاع بدم به روانکاو.
عزیزم شما مشکلی نداری و مطمئن باش هیچ دختر دیگه ای هم تو شرایط شما نیاز جنسی و عاطفیش گل نمیکرد. شما از وقتی چشم باز کردی بهت تجاوز میشده. این مدل رابطه جنسی در دنیا که شما مایل نباشی حتی از طرف شوهر هم تجاوز جنسی محسوب میشه. تو این مملکت یه عده ای اینقدر بی سوادن که نمیدونن شوهر هم ممکنه به زنش تجاوز کنه. و همینکه شوهر شما باشه بهش مجوز نمیده هر جوری دلش خواست با روح و جسم شما برخورد کنه. اون دنیا هم تجاوزکار محشور میشه. روایت داریم که عین کلاغ رو زنهاتون نخوابید.....
حالام که میبینی هیچ کس به فکر شما نیست.
اولا قوی باش و کارایی که گفتم بکن (۴ ماه تراپیست و بعد طلاق)
دوما به هیییییچ کس اعتماد نکن و مشکلاتتو به هیچ کس نگو
سوما برو تراپیست و روانکاو و به روانکاو اعتماد کن تا اثر تجاوزهای جنسی و عاطفی شوهرت در این سالها رو درمان کنه و روح زخمی تو التیام بده.
شوهر و مادرشوهرتم خدا بلده ازشون انتقام بگیره به خاطر نادانی نادانی و ظلم هاشون.