شوهرم رفته پیش مادرشوهرم از من گله کرده ایشونم اومده کلی نصیحت میکنه

ای بابا گفتی و هیچ کس جدی نگرفته این خیلی مسأله رو متفاوت می‌کنه واقعا ، الان دیگه میتونم درکت کنم 

خب به نظرت الان چی کار میتونی بکنی که احساس بهتری پیدا کنی ؟ به اینکه شوهرت چی کار کنه یا نکنه فکر نکن 

به این فکر کن که نقش خودت برای اینکه احساس بهتری پیدا کنی و شرایط رو قابل قبول نگه داری چیه ؟ 

افسردگی بعد زایمان گرفتی

به نظرم مشکل از توعه هیچ زنی از محبت بدش نمیاد

ناراحت نشی ها ولی ببین تو باید شوهرت عین سگ کتکت میزد ازش حساب میبردی اون موقعه 

واقعا راسته میگن محبت زیادی حال آدما رو بهم میزنه کاش یه روزی یاد بگیره شوهرت چجوری باهات رفتار کنه که دلتو  نزنه

من بچه دار شدم خیلی خسته میشدم رابطم اول دوهفته یه بار بود شایدم یه ماه هم میشد و الان که ۲۷ماهشه بهتر شده واقعا بچه داری خیلی سخته آدم کل انرژیش میره

فکر کن با یکی دیگه غیر تو باشه

تمام این خوبی ها رو برای اون زن انجام بده

حسادت نمیکنی

خب از کارای رو مخش بگو ببینیم چطوریه مگه موقع حرف زدن چیا میگه که حالت اینطوره

راست میگه طلاق بگیرمردهای ایده ال زیادن 

عزیزم شاید شما اختلال شخصیتی داری حتما با مشاور صحبت کن اگر تو خانواده خشن بودی همیشه توهین تحقیر بوده ناخودآگاه شما مرد مهربون نمیپذیره 

جدام شی باز راه حلت نیست ریشه یابی کن علت رو

زنده باشی مرسی😘😘 گلم من خودم بارها اینجا همه جا گفتم متنفرم از رابطه و نزدیک شدن به شوهرم اصن چندشم میشه به زووووور خودم مجبور میکنم چشامو میبندم وباهر بدبختی بگذره ولی میدونم که مشکل از منه و باید حلش کنم. شما میگی چون ازدواجت به اجبار بوده اما من عاشقانه بوده حتی. یعنی میخام بگم فک نکن اگه ازدواج سنتی نمیکردی وضعت بهتر بود. تازه شوهرمن ذره ای از خوبیایی که شوهرتو گفتی رو نداره. اگه پولشو داری برو مشاوره وزندگیت رو بساز چون مطمعنا الان افسردگی بعد زایمان هم داری و اوضاع بدتر شده

فقط تورو بزور نشوندن سر سفره عقد ؟ اون مرد هیچ امیدی برا تشکیل زندگی نداشته ؟ الان چرا باید زندگیش خراب بشه؟ چرا بچش بی مادر بشه؟ 

اون بیزون خبر خاصی نیست دخترا اصولا عادتشون اونیکه محبت میکنه ازش خوششون نمیاد برعکس عاشق ادم های لاشی مغرور میشن بلانسبتت استارتر

به نظرم خوشی زده زیر دلت خیلی از زنا آرزوی همچین شوهری رو دارن