شوهرم رفته پیش مادرشوهرم از من گله کرده ایشونم اومده کلی نصیحت میکنه

امیدوارم اون موقعی که به خودت میای فقط دیر نشده باشه.

بهتیرین پاسخی گه دیدم دمت گرم

۵ تا صفحه فقط خوندم چقدر لوسی اه

دلیلش رو نمیدونی؟چون تویی وجود نداشته واسه حرف زدن درد و دلش

منم بچه بودم ازدواج کردم 

واقعا الان و اون موقع رو نمیشه اصلا باهم مقایسه کرد 

چ حرفا و رفتارای بچه گانه ای انجام میدادم 

وااای 

اینم احتمالا رمان زیاد خونده 

الان دنبال ی پسر تیپ امروزیه بیاد نجاتش بده

اگر اینجور بود که الان بچه نداشتید ۶ سال باهم نبودید 

شما اول خوب بودید احتمالا کم کم به مرور سرد شدید و افسرده 

وقتی میگی حتی بیرون هم دوست نداری بری و لباسم دوست نداری بخری افسرده ای عزیزم 

و طبیعی هست همه آدم‌ها در مراحل مختلفی از زندگیشون ممکنه یک یا دوبار و یا بیشتر افسرده شده باشن ولی باید باهاش مبارزه کنی ممکنه از این باشه حس میکنی نتونستی هیچ انتخابی داشته باشی و تصمیم بگیری این آخریشم بچه 

بعد از زایمانت به نظرت این دوری از همه شادیها و همسرت  بیشتر نشده ؟ 

اینا همش زنگ خطره 

تا دیر نشده خودتو و زندگیتو نجات بده تلاش کن با نشستن و گفتن خوشم نمیاد ازش و فلان هیچ چیز درست نمیشه باید مشاوره بشی نصیحت خانواده به تنهایی فایده نداره فقط ممکنه تلنگری برات باشه 

یه نگاه به زندگیهای پر از مشکلات مردم بکنی میفهمی شوهرت بهترینه برات 

ایجا تو نی نی سایت پر از بدبختی مردمه یکی مریضه یکی عزیز از دست داده یکی روزهای آخر عمرشه یکی شوهرش مرده یکی شوهرش خیانت کرده یکی از شوهر وحشی خیانت کار هر روز کتک میخوره و بی پناه هست  یکی مال باخته و فراریه یکی بچش نمیشه  آیا درس نگرفتی 

به یه پستی که برات گزاشتم خوب فکر کن عزیزم 

خدا کمکتون کنه به زندگی شاد برگردید 

اگه از اول  باهات خشک رفتار میکرد خرجی نمی‌داد دست به زدن داشت ناراحت نشی اینو میگم آدم حسابت نمی‌کرد اونوقت یه لبخند گوشه لبش برات میشد یه دنیا ذوق مرگ می‌شدی .نکن اینکار رو نکن 

خب چه انتظاری داری وقتی واقعا با بی مهریت اذیتش میکنی ، بقران قسم فردای پاتختیم شوهرم چمدونم انداخت گفت گمشو خونه بابات فکر کردی چرا گرفتمت همین قدر کثافت خونه مادرشوهر توی یه اتاق زندگی میکردم نصف شبی رفت مامانشو اورد که بهم نمیده کثافت نمیفهمید که درد دارم

خب تو چیکار کردی ؟دوری فاصله تنفر سردی .

هم خودش حق داره هم مادرش