رفتیم خونه مادرشوعرم 
مادرشوعرم گفت دوست دارم همه دور هم باشیم شب بمونین 
بعد گفت میرم کارت میارم ب شوهرم گفت بری خرید کنین بیاین 
خلاصه شوهرم رفت خرید کرد و پولی نگرفت 
جاریم گفت من میخوام دعوتشون کنم شما هم دعوت میکنین گفتم همون شب که همه بودیم ما خرید کردیم 
بنظرتون نیاز هست دوباره دعوت کنم یا نه