تو جمعای رفیقای پارتنرم زن رفیقش خیلی با همه راحته و بگو بخند داره و شوخی میکنه و بازی میکنه و اینا اما من خیلی ساکت و سنگینم اون روزم یه تیکه بم انداخت زن رفیق پارتنرم گفت که آدم باید بتونه خوب حرف بزنه و خون گرم باشه فردا روزی قرارع بره تو خونواده شوهر باید اوکی باشه با جمع
بعد من چطور خون گرم و صمیمی باشم تو جمع
شما بودید تو این جمعا چطور برخورد میکرذین
نمیرفتم. چودلیلی دارع وقتی هنوز زن پسره نشدی تو این جمعوها حضور پیدا کنی؟؟. سنگین‌بودن ب حرف نزدن نیست.سخت دراشتباهی
ببین هر کسی که وقتی باهاشی بهت حس بدی میده اونجا جات نیس
منم شوهرم با رفیق دوران سربازیش رفت و آمد داشت وقتی ازدواج کردیم دیدم زن رفیقش خیلی بی بند باره هی خودشو میچسبوند به شوهرم حرفای شوهرمو تایید میکرد میوه پوست میکند یه تیکشو میداد به شوهرم جوری باهاش راحت بود که خواهرشوهرم عمرا اینجوری بود 😐منم کم کم رابطمونو کم کردم و الان کاملا رابطمون قطع شده فقط سال نو شوهرامون بهم زنگ میزنن و عیدو تبریک میگن
