خجالت میکشم بگم با همچین پسری میخواستم برم دیت

من تجربه ای ندارم اومدم به یه نفر شانس بدم آشنا بشیم چون فکر کردم با شخصیت و مهربونه حتی ظاهرش تایپم نبود ولی چشم پوشی کردم .. دیروز بهم زنگ زد  دقیقا دو ساعت صحبت کردیم و درحالتی که کاملا از چشمم افتاده بود ازش خدافظی کردم و هنوز تو شوکم چون اولش متشخص و معقول بود اما الان صمیمی شده و دارم یه چیز متفاوت میبینم  اول اینکه من هر بار میخواستم حرف بزنم گفت خفه شو فقط گوش کن بعد برگشت گفت که حرفای من و چیزای که قبلا بهش گفتم یادش نمیمونه بعدش نیم ساعت دقیقا نیم ساعتتتت از عشقش به یه دختر دیگه گفت که اولین و آخرین عشقش بوده و هیچکی مثل اون نمیشه بعدش به فمنیست ها فحش داد و یه چیز خیلی بدتر گفت که زن ها مثل گاون بی احساسن و هر کاری باهاشون کنی نهایتا میگن مااااااو مثل گاو من خیلی عصبانی شدم تهش گفت شوخی کردم 😐😐😐😐 اینم بگم که من از صبح پیاماشو سین نکردم