شوهرم گفت دوستت ندارم😭

یکی از آشناهای ما خیلی سال قبل مرد زنش دوست نداشت و هر چقدر مشاور یا فامیل ها صحبت کردن گفت نمیخوام و متنفرم دوسش ندارم دختر عاشقش بود التماسش میکرد ولی دیگه طلاق شد به یکسال نشده چنان پسر عاشق دختره شده بود و دوباره با هم ازدواج کردن مادرشوهر  هم رفت طلاق از شناسنامه شون پاک کرد

تا زمانی که آنقدر تو کف این اقا باشی هی خودشو میکشه بالاتر. بهش باید بگی باشه عیب نداره اقدام کن عزیزم . مهریه و نفقه و فلان . برو دنبال زندگیت عشقتو پیدا کن و... .هر کسی ببینه طرف میگه من بدون تو نمی تونم زندگی کنم پررو میشه چون آویزون میشی طرف خسته میشه

بچه هم داری؟ یکم عزت نفس داشته باش وقتی اینطوری میگه برای شخصیت خودت احترام قائل شو 

ادم وقتی از بیرون به زندگیتون نگاه میکنه میبینه چقدر شوهرت هم گناه داره اونم حق داره دلش بخاد عاشق بشه و زندگی با عشقو تجربه کنه ادم دلش براش میسوزه ...‌‌ ولی در کل حتی اگر جدا هم بشه ازت خیر نمیبینه تو زندگیش چون داره ب تو ظلم میکنه

بچه دارید؟ شاغلی هستید شما؟

امیدوارم خیلی زود مشکلات شما حل شه.شرایط سختی هست  

اسی رابطه ج نسی چطور؟؟؟؟

در کل بنظرم ظلم نیست چون طلاق رو گذاشتن واسه اینجور مواقع، زمانی ظلم بود که خیانت می‌کرد کتک میزد و... 

در کل احتمالا اصرار خانواده اش به‌ ازدواج باعث این سردی شده و مانع اینکه همسرش رو دوست داشته باشه، شاید اگه بتونه از اون اجبار گذشت کنه بتونه همسرش رو دوست داشته باشه ، من پسر دیدم خودکشی کرد از زجر ازدواج اجباری 

به هیچ عنوان خونت رو ترک نکن ، اون اگه میخواد بره درخواست بده مهریت هم کامل میتونی بگیری چون خودش نمیخواد ، 

ولی امیدوارم سرش به سنگ بخوره و خوب بشه 

حموم که میری غسل اویس قرنی به نیت عزیز شدن برای شوهر حتما انجام بده ، سوره مزمل به قند و خوراکی شیرین ۶ مرتبه بخون و فوت کنن در دسترسش بزار تا بخوره ، سوره طلاق و مجادله رو بخون ، هزارو یک مرتبه یا ودود بگو هر روز  بخون خیلی تاثیر داره 

هر دو چند سالتونه 

برادر شوهر خودمم الان یه دختر دانشجو داره یه راهنمایی اونم اول با یکی ک خودش عاشقش بوده نامزد میکنه بعد خانوادش بنا به حرفایی اون نامزدیو بهم میزنن و این زن الانشو میگیرن براش ... بعد این همه سال هنوزم میگه خانوادمو حلال نمیکنم ... هنوزم دلش پیش نامزد قبلی خودشه ... بعد میگه دو تا دختر دارم اگر یه روزی بیان بگن عاشق یه افغانی شدم هم اجازه میدم عقد کنن ... 

یکی از اطرافیان60، 70 ساله که حتی نوه هم داره یبار از عشق قدیمیش  که نامزد هم بودن ولی بهم خورده 

با یه سوزی میگفت که یبار اون خانم بچه منو دیده بغلش کرده و بوسش کرده و گریه کرده میگفت هنوزم دلم براش میره 

کاش لیاقت عشقت رو داشت.. ولی اونم دست خودش نیست.. انشااالله خدا برات معجزه کنه.. یا مهر تو رو بندازه تو دلش یا اگر خیرت در این نیست مهر اون رو از دلت ببره.. شاید سرنوشت بهتری در انتظارت باشه.. الله اعلم

بگومهریموبده اگه خیلی مردی و به درک واصلش کن 

یکی ک دوستت نداشته باشه هیچ کاری نمیشه کرد