هر چی یادم بره رفتارشون وقتی تو اوج درد و تنهایی بودم یادم نمیره یه دختر کم سن سال ترسیده که حتی نمی‌دونست باید چیکار کنه
در اخر بعد ۱۲ ساعت درد سزارین شدم ولی هر اون ۱۲ ساعت با سختی پیش اونا گذروندم
لطفا وقتی اعصاب ندارید ماما نشید مامانا توی اون لحظه خیلی تنهان و نیاز به محبت و ارامش دارن
آی گفتی
بی وجدانی توشون بیداد می کنه
و وای به روزی که طبیعی بخوای اصلا عامل مزاحم می بیننت
وای آره حق میگی
منم تو زایشگاه سر یه مسئله هر هر میخندیدن بهم چن نفری حالم بد بود خیلی وگرنه جر واجرشون میکردم
حق تا ابد انگار عزرائیلن 😂
من که ثانیه به ثانیه دعا کردم روزی جایی گرفتار بشن به امثال خودشون
منم هرگز حلالشون نمیکنم تو درد داشتم میمردم اب رو میزو دستم نداد.امیدوارم تشنه از دنیا بره
تجربشودارم😑
من ویار داشتم حالم افتضاح بود رفتم بخش ماما میگه برو خیار بخور خوب شی بقیه ام کرکر میخندیدین گفتم توخوردی حتما حالت خوبه نیشت بازه خودشو جمع کرد رف
واسه همینه میخوام ۵ میلیون بدم ماما شخصی بگیرم لااقل کمکم باشه
چیکار میکردن؟من چرا فک میکردم خیلی مهربونن😐
