باهم اومدیم خوابگاه هر نیم ساعت زنگ میزنه اگه دخترشم دستشویی باشه ب من زنگ میزنه پنج روز اومدیم خوابگاه دیوونم کرده
ده دقیقه پیش زنگ زد دختر گفت خابم بد بهت زنگ میزنم حالا زنگ زده ب من با ی لحن بد شروع کرده حرف زدن باهام ک دخترم کجاست
منم عصبی شدم گفتم بار اخرت باشه ب من زنگ میزنی ب دخترشم گفتم ب مامانت بگو بار اخرته منو دیوونه کردین اعصابم ریخته بهم ازش
بلاکش کن بابا
اوه اوه مگه چی گفت بهت؟
چقدر تند با مادر دوستت حرف زدی!
میشد محترمانه تر هم گفت داره مزاحمت ایجاد میکنه، بعدم بلاکش میکردی
داد و بیداد ک تو کجایی دخترم کجاست ک جواب نمیده
اولش هعی جیغ میزد بابام یکم مریضیه من فکر کردم برا بابام اتفاقی افتادع خدایی نکرده چون آشنا هست قلبم داشت وایمیساد
همیشه همینجوریه دخترش دو دقیقه دیر جواب بده منو زنگ بارون میکنه کلافم از دستش
استرسیه احتمالا
ولی باید بهتر صحبت میکردی
میگفتی خانم فلانی من رو سکته دادی، فکر کردم برای عزیزانم اتفاقی افتاده
من که اینجا پرستار دختر شما نیستم، چرا با این لحن با من صحبت میکنید؟ لطفا دیگه بابت این نگرانیای بیجا با من تماسی نگیرید مجبور میشم خطتون رو بلاک کنم.
رد تماس بزار خیالت تخت
منم دانشجوی راه دور بودم مامانم نگران میشد، سعی میکردم قبل خواب یا حمام یا هرچیزی در جریان بذارمش. ندرتا پیش اومد طی چند سال که با هم اتاقیام تماس میگرفت اما خداییش بی احترامی نمیکرد، بعد کلی عذرخواهی میپرسید از من خبر دارن یا نه
رفتار ایشون زشته، بعضی مردم بیخود از دیگران طلبکارن
اما شما چون جوونی برای حفظ اعتبار خودت که نره پشتت بد بگه بهتر برخورد کن، چون میگی اشناست. ولی باج نده
خوب کردی بابا افرین
این که اینقدر بی اعتماده چرا دخترشو فرستاده خوابگاه وشهر دیگه؟؟ میفرستاد دانشگاه شهرخودش مثل مدرسه بره وبیاد
