چرا یکی با وجود اینکه انلاینه جوابتو نمیده

پرسیدم گفت نه من هستم‌تو نیستی بهش گفتم‌من همش زود میبینم پیامتو جواب میدم سرمو چرخوند ایموجی خنده داد چیزی نگفت

چی بگم واقعا رفتاراش اذیتم میکنه

نمیفهممش

خیلی خودشو واسم دست بالا میگیره هرجا که میریم یه جوری میفهمونه که من‌ مرکز توجهم تو نیستی...

یه بار وارد یه جمعی شدیم گفتم چقدر اینجا شلوغه استرس دارم برگشت گفت حالا تو خیلی توی چشم نیستی،من خیلی توی چشمم..مسائل این‌چنینی خیییلی پیش اومده ولی سر این ماجرا واقعا دلم شکست

من هی سعی‌میکنم دلیل کارامو بهش بگم گه ناراحت نشه و سو تفاهم پیش نیاد ولی اون واقعا ناراحتم‌میکنه هی مجبورم توی خودم بریزم به خاطر خانواده هامون که باهم دوستن چیزی نگم هرباریه جوری باهام برخورد میکنه یبار میگخ دوست منی یبار انقدررر خودش رو دست بالا میگیره و من و کوچیک میکنه که واقعا حالم بد میشه

نمیدونم بیشتر از ۱۲ ساله میشناسمش از همون موقع دوست بودیم اون واسط هم وارد یه رابطه شد و تا یکسال بااینکه دوست صمیمیش بودم‌ بهم چیزی نگفت اون موقع هم یهو همینجوری پیاماشو کم کرده بود و دیر به دیر جوابمو میداد ازشم میپرسیدم چی شده میگفت هیچی یا میگفت میرم‌بخوابم میدیدم یک ساعت بعد چت با من آنلاین شده و تا ۳ شب هم انلاین بوده که اون موقع خیلی برام عجیب بود باز گفتم اشکالی نداره،یبارم با دوستپسرش به مشکل خورد چتشونو واسم فرستاده بود که بهش بگم چجوری جوابشو بده دیدم روی شماره دوستپسرش کلی خط کشیده که شمارشو برندارم....خیلی بهم‌برخورد یعنی انقدر بهم‌اعتماد نداشته.

باز من بااین حال دلم میسوخت براش چون وضعیت مالی و زندگی‌ضعیفی دارن سعی میکردم بهش توجه کنم‌که احساس بدی نداشته باشه باز هرجا که میشه یهو میگه چرا اینجوری هستی چرا اینجوری میخندی پسرا رو فراری میدی چرا قیافت اینجوره واسه همینه سینگلی درحالی که من خودم‌خوشم‌نمیاد با پسرایی‌که قصد و نیتشون معلوم‌نیست صحبت کنم ولی خب اون براش صحبت با پسرا خیلی عادیه بارها شده بهش بگم که یکم‌حداقل رسمی تر جوابشونو بده که بهم‌میگه مثل تو باشم‌پسرا رو بپرونم؟

درسته باهات موافقم که اشتباه کردم.. ولی فقط دلم‌نمیخواست احساسی که الان من دارم رو داشته باشه.هرکاری میخواستم بکنم‌بهش میگفتم که باهم انجامش بدیم ولی اون اینجوریه که خیلی چیزارو مخفی نگه میداره درسته ادم یه سری مسائل رو به بقیه نمیگه منم همینطورم یه سری چیزا بین خودم و خودم راز میمونه اما واقعا بین دوتا دوست ادم انتظار داره حداقل یکمی خود افشایی وجود داشته باشه نه؟

کاش جدیدا بود،قبلا هم‌از این تاکتیک ها زده😄

ممنونم از درکتون،ولی خب چیکار کنم هی سعی میکنم باهاش کنار بیام هی سعی میکنم درکش کنم باخودم‌میگم‌اخلاق همه یه جور نیست من نمیتونم مجبورش کنم که مثل من رفتار کنه شاید اون براش تاییدی که از جنس مخالفش میگیره براش مهم باشه ولی خب وقتی میبینم انقدری که به جنس مخالفش اهمیت میده و مدام منی که توی همه شرایط بد و سخت زندگیش کنارش بودم رو نادیده میگیره و به خاطر صحبت با همون پسرا من رو میپیچونه یا تیکه میندازه واقعا ناراحت و عصبی میشم هی دلم میخواد یه کاری کنم متوجه بشه که من متوجه رفتاراش هستم ولی باز دلم‌نمیاد میگم طفلکی تنهاست بجز‌من دوستی رو نداره راستش واقعا بعضی وقت ها حالم از خودم خیلی بد میشه با هیچ کس اندازه ی اون دوست نبودم واقعا سختمه بخوام یکی مثل اونو که باهاش راحت باشم رو پیدا کنم شاید میترسم