داشتیم میرفتیم شهرستان داداش پدر شوهرم فوت شده بود برای خاکسپاری،من و شوهرم و پدر شوهر و برادر شوهرم، پدر شوهرم ساندویچ پنیر درست کرده بود برادر شوهرم شب قبلش سوسیس داده بود تا براش ساندویچ کنه شوهر من پرسیده بود ما چیزی بیاریم برای تو راه اونا گفته بودن نه چیزی نیارین ما رفتیم وسط راه برای استراحت پیاده شدیم گفتیم صبحونه هم میخوریم پدر شوهرم به برادر شوهرم ۲ تا ساندویچ سوسیس داد و گفت خودش دیشب سوسیس آورده برای خودش و شوهرم و من هم ساندویچ نون و یه مقدار پنیر آورده بود برادر شوهرم یکی از ساندویچ های سوسیسش رو داد به من منم تعارف کردم که نمیخام اما به زورداد بعد پدر شوهرم ساندویچ رو از توی دستم گرفت و داد به پسرش و به منو شوهرم نون پنیر داد خیلی ناراحت شدم از تو دستم با یه حالتی گرفت و داد به دست پسرش و گفت نمیخاد اینا مال خودت بوده خودت آوردی باز برادر شوهرم به زور بهم داد ولی من خیلی ناراحت شدم بچه ها درست ترین رفتار با این مدل پدر شوهرا چیه از این کارا همیشه میکنه نمیدونم چطور باهاش رفتار کنم گاهی به شدت ازش بدم میاد
وایی ببین درکت میکنم چقدر بیشعورن آخه چطور میتونن این جور رفتار کنن نگا من عروس بزرگم هروقت میرفتیم ...
ای گفتی بخدا همیشه ادم و له میکنن جلو بقیه، وای وای دقیقا منم هر موقع ظرف میشستم پدرشوهرم ازم تشکر میکرد ولی مادرشوهرم خودشو ب اون راه میزد ولی برا عروس بزرگش هی ب ترکی میگفت دخترم دستت درد نکنه و فلان
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خب لیاقت ندارن بگو شوهرت بگه بلند شه خودپدرشوهرتینا یه فکری بحالش بکنن البته اگه اون ادم خوبیه به ای ...
آخه من میگم اشکالی نداره بشینه ولی نباید مادر شوهرم یه بار بگه عروس گلم دستت درد نکنه به برادرم جا دادی این همه مدت میشینه خدا خیرت بده من حرفم اینه به شوهرم گفتم میگه خب من از طرف اونا ازت تشکر میکنم
اخه بی دلیل؟ بعدش چیشد شوهرت چیزی نگفت جاریت چیکارکرد مگه خدش غذانداشت واکنشا چی بود تو چیکارکردی کا ...
بخدا بی دلیل😂جاریم هی میگفت ن نمیخام اونم میگفت نه بیا بخور ضعف نکنی و فلان یهو ظرف منو(برنج زعفرانی)بود ورداشت داد ب اون ، یکی دیگ ک برنج خالی بود مال دیشب بود از تو یخچال دراورد مونده بود گرم کرد گفت تو اینو بخور دیگه غذا تموم شد(جاریم طبقه بالاشون بود منم خیر سرم تازه یه ماه بود عقد کرده بودم😂😂اصلا هنگ کردم ب شوهرم نگفتم ولی تو دلم کینه شد باهاش قط رابطه کردم الان بخاطر مشکلات دیگه ای
بخدا بی دلیل😂جاریم هی میگفت ن نمیخام اونم میگفت نه بیا بخور ضعف نکنی و فلان یهو ظرف منو(برنج زعفران ...
جاری منم ناز میکنه پدر شوهرم هی تعارف اون میکنه بخور بخور چرا نمیخوری ولی من چون غذامو قشنگ تا ته میخورم نگه نمیدارم زورش میاد برای من بیشتر بکشه تو بشقاب آخه اون چاقه به منچه
در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس،دختر_گرانبها وroya_amرا کتاب کردم. میتونین ازتاپیکهایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.