بابا دختر من کلاس چهارم
تا حالا ،کوچیکترین حرف بی احترامی نزده بهم.
یه غذا یا خوراکی ساده میزارم،کلی تشکر میکنه
اگه همین الان... بر فرض مثال
تو دهنش بزنم یا فحشش بدم ... اون حمله نمیکنه یا بگه خودتی و...
شما چند روزه بستری شدید ؟؟؟
مامانم سه سال پیش حامله شد همه کارهاشو کردیم . کارهایی که شاید فقط مادر برای دخترش انجام میده .
دوباره پارسال حامله شد. کما رفت یکی دوماه بستری بود یا خونه بود ولی هر دقیقه امبولانس و پرستار تو خونمون بود . همین خواهرم یکسره کمکش میکرد . الان دیگه حوصله مریض داری نداریم واقعا
بابام قراره قلبشو عمل کنه استرس اون جداست از این طرفم مجبور نیستم که مامانمو تحمل کنم . مشکلات اونو ما هم داریم تحمل میکنیم
دقیقا. اون مادر تربیتش خیلی اشتباه بوده. دخترای متوقع بزرگ کرده. خودشون رو بامادر مقایسه میکنن. انگاری هیچ درکی از زندگی و واقیت نداره. دقیقا مثل دوتا بچه زیر دوسال دارن برخورد میکنن. طفلکمادره فکر هزارجارو میکنه. اینه بفکر تزیین لقمه هستن. خب اون لامصب مشمبارو باز میکردی میگرفتی دستت. یاتو توخونه چیکاره ای براش انجام میدادی.
عزیزم نمیخوام ناراحتت کنم ولی من به جای مامانت بودم جوری میزدم تو دهن بچه ۱۰ ساله که جلو جمع با مادرش دعوا نکنه شما بزرگی جای اینکه کمک مادرت کنی بگی مامان خواهرم بچس ولش کن چه کاری هست کمک کنم دست به دست هم دادین اعصاب این بیچاره خورد کردین تو این گرونی تورم مهمون مونده خونتون بریز و بپاش اونارو جمع کنه نگران شوهرش هست جور یه بچه ۱۰ ساله هم بکشه
من الان باردارم بچه اولمه نه توانایی راه رفتن دارم نه مهمون داری انواع مریضی ام برای این بچع کشیدم تازه هنوز اول راهه ولی باز تحمل میکنم چون دوسش دارم و خواسته خودم بوده توهم جای قهر کردن صبح نرو پاشو خونه هارو جمع کن جارو کن از دل مادرتم در بیار اخه اون جز شما کسی نداره
بخدا قسم مادر هیچ وقت تکرار نمیشه دلشو نشکن
نمیخوام فاز نصیحت بردارم چون تقریبا هم سن و سال باید باشیم
تجربه زندگی خوابگاهی هم داشتم به محض رفتنت پشیمون میشی مطمئن باش
اصلا خدماتی نداده که حالا کاستی داشته باشه یا نه . هیچ کاری برای من و خواهرم نمیکنه . نمیدونه بچه چطوری درس میخونه چی میخونه.
بابام که بود همه چی نظم داشت مثلا همین تزئین غذا رو اگر میگفت تا فلان ساعت یه چیزی درست کن تزئین کن حتما میکرد الان که بابام نیست واقعا هیچ کاری نمیکنه .
بابامم خودش با خواهرم دعوا میکنه ولی اگر ببینه مامانم باهاش دعوا کرده ناراحت میشه چندبار خواست زنگ بزنه به بابام نذاشتمممم
شما خودتون بزرگ شدید؟؟؟
غذا، کار خونه، بچه داری....خودش به خودش انجام میشه؟؟
توقع داری با یه نوزاد و بچه 3 ساله یه شوهر مریض اینهمه مهمون همه کاراش روال باشه ؟؟؟
بابات اگه انقدر خوبه چرا اصرار داری مادرت ازش طلاق بگیره؟؟؟
بابات نیست مامانت کاری نمیکنه؟؟کارارو کی انجام میده نکنه شما؟؟؟
بدترین چیز اینکه کارای یه نفر ندید بگیری چون ضعیفه!!!تو خودت یه زن قراره ازدواج کنی مادر بشی چطور میتونی در مورد مادرت اینطوری حرف بزنی؟؟؟
به جای اینکه به خواهرت بگی این چه حرفیه میزنی حق نداری به مامان این بکی تازه طرفداری میکنی؟؟؟
همین خواهرت یه روز جلوی خود تو وایمیسته حتی جلوی بابات
چون اینکارو شروع کرده و به جای اینکه بهش گوشزد بشه کار زشتش تازه دلسوزی!!
مگه من همه رفتارهای مادرت گفتم درسته؟؟؟
تو این قضیه چیزی نبوده که خواهرت اینجوری شلوغ کنه و بی احترامی!!!
مگه قراره همیشه هرچی که خواست باید انجام بشه نشد بی احترامی کنه؟؟؟فقط یه تغذیه بوده نه بیشتر انقدر شلوغش نکنید!!!براش توضیح میدادی آبجی الان که بابا مریضه مهمون داریم ایندفعه ساده برو اشکالی نداره حالا دفعه بعد بهتر میبری!!!
نه بری به مامانت بی احترامی کنی!
شما اشتباه کردی
بعدم بزرگتر آیینه کوچکتره
پدر نمیتونه خودش باید مادر خانواده بد رفتار کنه بعد بگه ولی بچه ها این حق ندارند!!!تربیت تو رفتاره نه گفتار
بابام اصلا رفتارش خوب نیست شاید پدر خوبی باشه که نیست ولی اصلا برای مامانم خوب نبوده . صدبار به مامانم گفتم جدا شو چون باهاش مثل بچه ۶ ساله رفتار میکنه .بعضی وقتا استقلالی که خواهرم داره رو هم مامانم نداره
کارخونه و بچه داری نکرده که . خواهرم از ۷_۸سالگی کاملا مستقله .کوچیکه رو که اصلا بابام بغل مامانم نمیده ظهرتا شب می‌برد خونه مادربزرگم فقط حموم کردنش با مامانم بود
منم که نصف سال خوابگاهم
تو آشپزی و نظافت و ... هم هم بابام کمکش میکنه هم من
یه چیزی تو تاپیکات همیشه میخوندم که میگفتی بابام مستبده اجازه نمیده مامانم کاری کنه حتی تو انتخاب لباس و غذا و یکی از دلایل که میگفتی جدا بشن همین بود تا حالا از این زاویه نگاه کردی که شاید مادرت توانایی هندل کرده اوضاع رو نداشته و بابات اینطور مدیریت میکرده؟؟ که الان در نبودش همه چی بهم ریخته !
الان مادرت از لحاظ روحی بسیار بهم ریخته و این باعث میشه نتونه درست شرایط رو کنترل کنه اینکه خواهرت رو ول کرده به امون خدا و توجه بهش نداره کاملن درست ولی واقن الان اونقدر سردرگمه که نمیتونه درست تصمیم بگیره
برعکس همه که خواهرت رو توبیخ میکنن بنظر من اون دختر الان حالش از همه بدتره تنها کسی که تو خانواده بهش توجه میکرد و به فکرش بوده الان نیست و بیمارستانه و اون الان تنها ترینه و عادیه این رفتارش
اوضاع واسه تو خیلی سخته میدونم ولی ای کاش بتونی بمونی و یکم کمک حال باشی 🤝🥲
عزیزم درجریان تاپیکات هستم این لشگر مهمونای کم شعورتون انرژی همتونو گرفتن و باعث دعوا میشن
نمیذونم واقعا اینا شغلو کاروزندگیشون چی پس
نرو خوابگا تواین شرایط
یطوری خودت دس بکار شو به مهمونا بفهمون اذیتید
تاپیکاتو دنبال میکنم اسی بنظرم الان خواهر ده سالت از همه بیشتر به توجه و محبت نیاز داره اون تو سن حساسیه و درک میکنه شرایطو اون دو تا کوچیکن متوجه نیستن
این بچه با این شرایط بزرگ بشه واقن بزرگسالی همش باید درگیر اثرات این تروما ها باشه
اینکه مادرت مخالفه که به خواهرت توجه کنی و میگه منو از چشمش میندازی توجه نکن اون الان انقدر افسردس دوس داره همه بگن حق با اونه و اون رو درک کنن و خودش رو با دختر بچش مقایسه میکنه توقع داره تو طرف اونو بگیری
هر کاربری با خوندن به تاپیک میاد نظر میده و کلی حرف راجب این بچه میزنه و میگه حق با مادره چون خودشون مادرن و جای اون میذارن کی میدونه که این مادر از قبل هم به این بچه توجه خاصی نداشته !!!
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
