تاپیک قبل گفتم که دیروز بخاطر شوهرم رفتم گف مریضه برو رفتم ظرفاش شستم اومدم
امروزم زنگ زد منم عصبی شدم گفتم کار دارم و نمیتونم برم
خلاصه ب یکی دیگ گفته بیاد کاراشو بکنه منم کلا روز خبرشو نگرفتم
خلاصه چندتا چیز تو خونش داشتم کرم و پماد اینا اونارو فرستاده
دخترش پیش من میمونه شبا وقتایی که شوهرم میره خارج از شهر
گفتم نمیاد خواهرت پیشم گف نمیدونم
هرروز کاراشو بکنی بهتر از تو نیست
یه بار نه بگی خبر نگیری میشی آدم بده
ب جهندم مگ من کلفتشم