اول اینو بگم خودم پسرم
قبل کرونا میرفتم کلاس زبان ، خودم واقعا پسریم که اهل دوست پسر دختر و اینچیزا نبودم
از یه دختری خوشم میومد
قیافش شبیه اروپایی ها بود ، بور بور بود دختره
اصلا چنین قیافه ای تو ایرانیا ندیدم
یه پسریم تو کلاس بود با اونم دوست شدم ، پسره خیلی پسر خوبی بود ، خیلی پسره بام رفیق شده بود و هر روز میگفت شمارتو بده باهم چت کنیم و...
بعد دیدم این پسر و دختر خیلی با هم سر کلاس کلکل میکنن و اسم همو میگن و سر به سر هم میزارن ، اعصابم خورد شد فکر کردم دوستن
بعد فهمیدم این پسره که میخواست بام رفیق بشه و شده بود با دختره خواهر برادرن😂😂
خلاصه آموزش و پرورش شهرمون یه کتاب فروشی برای دانش آموزا گذاشته بود ، بن کتاب میدادن و کتاب رایگان میدادن
رفتم و اونجا دختره رو دیدم ، دختره هم وقتی منو دید همش میومد سمت من یطوری که مثلا ببینمش
هیچیم نگفتیم اونجا...
دختره هم نگاه میکرد خنده ای میکرد که معلوم بود اونم از من خوشش اومده و میخواست تو دیدم باشه
خلاصه یروز تو حیاط آموزشگاه که حیاط مدرسه ای بود دیدم دختره با یه دختر دیگه دارن حرف میزنن و منو نگاه میکنن ، یکدفعه اومدن سمتم(به عنوان واسطه دختر دومیه اومده بود)
از شانس بد ما برادرش یکدفعه درومد اومد پیشم اینا هم سریع راهشونو کج کردن
از بعد اون روزم کرونا اومد😂😂
همه چی تعطیل شد
حتی برادرشم که شمارمو گرفته بود میخواست با هم رفیق شیم پیامی نداد😂😂
دیگه نه خودشو دیدم نه برادرشو با اومدنه کرونا
میخوام برم دانشگاه شهرمون ، معمولا همه شهرمون میان این دانشگاه
بنظرتون ممکنه ببینمش؟🤣🤣