2777
2789

ی سریا برام کارگاه بازی درمیارن ک فیکی، شاید ی جاهایی سوتی داده باشم برای اینه ک شناسایی نشم وگرنه فک نکنید خیلی زرنگید


دخترخالم ی دختر خیلی مظلومی هس ک هیچوقت نمیتونه از خودش دفاع کنه. فک کنید وقتی کسی بهش چیزی بگه مث مجسمه میمونه! 

قضیه ازین قراره ک ازدواج ک میکنه خیلی طول نمیکشه ک خدا بهش ی پسر میده

خانواده شوهرش شدیدا بدجنس و بی زات ازاب درومدن و مشکل اصلی اینجاس ک شوهرشم پیرو دستورات مامانشه و هرکی هرچی میگه پر میشه و میاره سر زن بیچاره خالی میکنه حالا تو یک خونه با مادرشوهر هم زندگی میکرده

ماجرا ازین قراره ک بعد اینکه دخترخالم بچش ب دنیا میاد چون جاری بزرگش صاحب بچه نشده مادرشوهرش قصد داشته اونو بزور ازش بگیره تا ب عروس بزرگش بده تا پیش اون بزرگ بشه!  بار ها شده اومده از دستش گرفته ببرتش تا بده ب عروس بزرگش... 

نیازی نباشد ما را به هیچ احدوالناسی جز اللّٰـه... 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وا مگه میشه؟

مادر سر بچه هاش کوتاه نمیاد که.

من کسی بخواد بچمو به زور بگیره گرگ درنده میشم

یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم/ محتاج برادران و خویشان نشوم/ بی منت خلق خود مرا روزی ده/ تا از در تو بر در ایشان نشوم

اما دخترخالم اجازه نمیداده، بعد ک پسرش 10.11 مااهه میشه دخترخالم افسردگی شدید میگیره جوری ک یکمااااه بستری بوده و چهار پنج بار شوک درمانی شده، میگف ای افسردگی و بیماریم جدا، حرفای ک بهم میزدن ازار دهنده تر بوده هرکی ی چیز میگفته. یکی میگفته این دختره از قبل ک خونه باباش بوده هم دیوونه بوده یکی میگفته جن زده شده تا مرز جدایی با همسرش هم پیش رفتن


خلاصه گویا طلسمش کردن همه اینا بخاطر طلسم بوده اثر بدی رو زندگیش داشته. تو همون مدت مادرشوهره پسرشو تصاحب میکنه اخر ک دخترخالم یکم حالش خوب میشه پسرشو بهش نداد و ازز خونه بیرونش کردن از .. مادرشوهرش هم هرکاری کرد نتونسته ب عروس بزرگش وابسته کنه این بچرو. میاره پیش خودش با هزاران دعواو شکایت تشکیل پرونده. ب دخترخالم گفته بودن اگ شکایتتو پس بگیری میاییم دنبالت برسی ب پسر و زندگیت این احمقم شکایتشو پس گرف و کوتاه اومد ولی بازم پسرشو ندادن. الانم پسرش اصلا اونو نمیشناسه ب عنوان مادر

نیازی نباشد ما را به هیچ احدوالناسی جز اللّٰـه... 
دیگه هیچ پسری گاو نیست بزار مادرش بچه رو ببر بده داداش و زن داداشش یا خواهر و شوهر خواهرشهیچ مادری ه ...

بخون ادامش رو 


نیازی نباشد ما را به هیچ احدوالناسی جز اللّٰـه... 
اینا باید بزرگترها براش بزرگتری کنن خودش مظلومه باباش چرا ساکته.باید به دامادش بگه بسه خونه جدا بگیر ...

همه از دم احمقن بنظرم همینایین ک دیگه دخترو بعد ازدواج ول میکنن ب امان خدا

نیازی نباشد ما را به هیچ احدوالناسی جز اللّٰـه... 
اما دخترخالم اجازه نمیداده، بعد ک پسرش 10.11 مااهه میشه دخترخالم افسردگی شدید میگیره جوری ک یکمااااه ...

دیگه پدر بچه گاو ک نیست 

بعد عروس بزرگ بچه دار نشه می‌ره بچه برای خودش از پرورشگاه میاره

بعد خیلی خالی بندی بود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792