خیلی رفتارم باهاشون خوب بود احترام میذاشتم بهشون
اما جالبه از وقتی دانشگاه تموم شده هیچکدومشون نگفتن مردم یا زنده
حتی با یکیشون که رابطم بهتر بود پیام دادم احوالپرسی کردم گفتم قرار بزاریم همو ببینیم گفت وقت ندارم نمیتونم
جالبه حتی متوجه شده بودم که رفتن یه گروه جدا زدم فقط منو و اون یکی دوستم توش نبودیم فقط ما غریبه بودیم منم از گروهشون لف دادم
من دوران دانشگاهی رو خیلی دوست داشتم همه چی خوب بود خیلی دوست داشتم بعد دانشگاه هم در ارتباط باشم باهاشون اما از شانس من هر چی سرد بود به تور من خورد
منم فقط دوباره دوستای دبیرستانم برام موندن همین فقط