داشت به خالم میگفت که برای من بازم خواستگار میخواست بیاد ردش کردم ، از پشت تلفن شنیدم . بعد رفتم بهش گفتم قضیه چیه گفت هیچی و اینا
منم وقتی رفت حموم رفتم گوشیشو چک کردم چتاشو با خالم خوندم دیدم نزدیک ۳/۴ نفر خواستن بیان نذاشته
ناراحت نیستما چون من 20 سالمه دو سال بعد مدرسه شاغل بودم الانم میخوام برای کنکور بخونم خودم
بهش گفتم نمیخوام ازدواج کنم فعلا
ولی کاش حداقل بهم میگفت الان که فهمیدم احساس بدی گرفتم حس میکنم داره به جای من تصمیم میگیره