سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه من یکی از عمه هام متولد۷۰هست و به گفته خودش و پدرم سال۹۷یک خواستگار داشته که پسره یکسال از خودش بزرگتر بوده و تو دانشگاه باهم همکلاس بودن و پسره اهل گیلان بوده و مثل اینکه خیلی خانواده فقیری داشته و از نظر مالی خوب نبودن ولی به گفته عمم که همکلاسش بوده میگه پسره خیلی مخ بود و از نظر علمی خیلی خوب و زرنگ بود مثل اینکه پسر سالم و اهل کاری بوده ولی یکبار رفته خواستگاری عمم و پدر بزرگم بخاطر وضعیت مالی پسره ردش میکنه و پسره رو تحقیر میکنه پسره میره و دیگه نمیاد خواستگاری عمم ولی عمم میگه خیلی عاشقم بود و همش برام گریه میکرد ولی دیگه غرورش اجازه نداده بیاد خواستگاری و رفته پسره سال ۹۸که درسش تموم شده نمیدونم بورسیه شده یا کسی حمایتش کرده بی خبر رفته فرانسه و اینو یکی از بچه های دانشکده که دوست عمم بوده به عمم گفته مثل اینکه الان پسره از سال۹۸ که رفته خیلی اونجا پیشرفت کرده و تو یکی از بهترین جاهای دولتی فرانسه کار میکنه و مقام داره و به گفته عمم و دوستش میگن چندتا جایزه گرفته و اینقدر پولدار شده که میگن مثل پادشاه ها اونجا زندگی میکنه و خیلی موفق شده و حالا پدر بزرگم و عمم و خانواده پدریم خیلی پشیمون و ناراحت هستن و عمم همش دنبال این هست که یک راه ارتباطی پیدا کنه و دوباره با پسره حرف بزنه و همه خواستگارهاشو رد میکنه که دوباره بتونه با اون پسره ارتباط بگیره ولی دیگه چه فایده ای داره عمم خیلی غمگین و ناراحت و پشیمون هست و همش با مادر و پدرش دعوا میکنه که شما نذاشتین باهم ازدواج کنیم و خیلی داغون هست به نظر شما چیکار میشه کرد که عمم این اقارو فراموش کنه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
الان حتی اگه بتونه راه ارتباطی بگیره به نظرت پسره قبولش می کنه؟میگه اون موقع به خاطر نداری منو رها کردین الان که دستم به دهنم می رسه امدین دنبالم پس اگه دوباره وضعم بد بشه دوباره هم منو رها می کنین
بزرگترین *درد و رنج*،،،درد و رنج تبدیل نشدن به کسی یه که توانایی شو داشتیم .....