حقیقتا نمیپسندم
چون زندگی مستقلی ندارن
یکی از نزدیکانم طبقع بالای مادرشوهر و پدرشوهرش هست با اینکه بسیا آدمای خوبی هستن و از هر لحاظی اونا رو ساپورت میکنن ولی هررر مهمونی باشه عروس باید بره طبقه پایین کمک مادرشوهر
بعد مادرشوهرش خییییلی اهل مهمون و برو بیا هست و مریضم هست نمیتونه زیاد کار کنه خلاصه که عروس همش در خدمت مادرشوهره
عزیزم خیلیا هستن .برادرشوهر و جاری منم ۴ سال طبقه پایین من زندگی میکردن بدون ریالی اجاره تازه پول اب و برقشونم میدادیم😄
فقط لطف میکردن پول تلفنو خودشون میریختن.مابهشون لطف کردیم گفتیم اول زندگی دستشون خالیه اواره نشن اما جاری بی لیاقت...دائم توزندگی من سرک میکشید کجا میرم باکی میرم برای چی میرم هرروزم ایراد میگرفت اینجا کجه اونجا راسته😂😂
قیافه من اونموقعها😐
۲ سال اول خونه نداشتیم، ولی عمدا جای دور از خونه مادرم کرایه کردم که راحت باشیم، بعدا هم خونه خریدنی باز همون کار کردیم، دوری و دوستی...!
من قبلا میخواستم دور از خونواده شوهرم باشم ولی الان میخوام تو یه ساختمون باشیم اگه خدا بخواد و خونه دار شدم
بدردم میخورن خیلی جاها ک شوهرم توانایی رسیدگی نداره اونا بهمون میرسن و شوهرم اکثر وقتا سر کاره اونا هرجا میرن باهاشون میرم میرسونم
میدونی عزیزم چرا وضع مالیتون خوبه؟چون دیدید میگن صدقه روزی رو زیاد میکنه و دفع بلا میکنه،یا خدا میگه کیست که به من وام نیکو دهد تا چند برابرش رو بهش برگردونم،من قبلا فک میکردم صدقه برای نیازمنده،اما تو سوره بقره اون روز خوندم نوشته بود صدقه بدید اول به پدر و مادر،نزدیکان و فامیل ،همسایه ها و یتیمان و...پس اول پدر و مادر هست،برای همون خدا هم هوای شما رو داره
[QUOTE=398644012]مستاجری خیلی بهتر از زندگی با مادرشوهر اینو منی میگم که مامانم ۲۴ سال با مادرشوهر زندگی کرد ت ...[/QUOTE نگوکع آدم دق میکنع
با مادرشوهر و خواهرشوهر تو یه ساختمون باشی ولی با جاریییییییییی هرگزززززززز
عزیزم من زندگی کردم اصلا اصلا خوب نیست تازه مادرشوهر از این فهمیده هاش بود ولی بازم مشکل داشتیم تا اینکه خداروشکر جدا شد خونه هامون یک نمونه کوچیکش ایناست مثلا مهمون داری نمیخوای اونا بفهمن یا چه میدونم قیافت اوکی نیست دوست نداری اونا تو اون لحظه ببیننت حالا دیگه بماند دخالت ها و حواشی دورش
عروسمون طبقه‌بالا زندگی‌میکنه‌در اصل اون‌مادرشوهره خودمم مستاجریو ترجیح میدم
اسی منم 4ساله تو ساختمون پدرشوهرم هستیم جاریمم هست اینم بگم من خیلی آدم حساسی هستم وکلافرق دارم بااونا. اما تواین چن سال یادگرفتم حساسیتم کمترکنم وراحتترزندگی کنم خانواده شوهرمم آدمهای بدی نیستن فقط تفاوت فرهنگی وجودنداره ک باعث رنجش میشه ازطرفی بچه هام کوچیکن یکسره سروصدامیکنن هرجای دیگه برم بایدباهمسایه هادرگیرباشم ولی اینجاراحتم ازین لحاظ. حدومرز هم مشخص کردم زیادمزاحمم نشن وازین لحاظ ک بچه کوچک دارم گدرشوهرم خریدهای کوچک رو برام انجام میده خیلی خوبه واینکه مستاجری وحشتناکه ولی اینجا اریم پول جمع میکنیم خونه بخریم انشا..
یکی از اقوام من با عروسشون یکجا زندگی میکنن، ولی توی دو طبقه مختلف که راهشون هم از هم جداست. اگر توی رفت و آمد ملاحظه داشته باشن و هر روز نخوان توی زندگی همدیکه سر بندازن، اشکالی نداره. ولی کمتر خانواده‌ای چنین فرهنگی داره. به عنوان کسی که عروسشون ۶ماه با خانواده همسر زندگی کرده میگم، بد نبود اون دوران ولی ما خودمون امکاناتمون کم بود و اتاق کم داشتیم، از این لحاظ سخت گذشت به همه ما.
پسری که ک و ن تهیه ی منزل مستقل نداره
چرا باید ازدواج کنه؟؟؟
بله خونه داریم خونمون هم تقریبا نزدیک خونه پدرشوهرم هست ولی تو دید هم نیستیم
از این بابت هم که خونمون نزدیکشون هست خیلی خوشحالم و خیلی راضی.
چون اصلا و ابدا ندیدم تو زندگیم دخالت کنن کی میاد کی میره کار ندارن هر روز هفته ما جاری ها خونشون هستیم اونا سالی یکی دوبار اگر بیان اینم خودمون دعوت کنیم
