2777
2789

جریان از این قراره که شوهرم پریروز ب دخترم میگه زنگ بزنه ب مادرشوهرم و بگه بیاد خونه ی ما 


از تو پیام هام یکم از اذیت هاشونو متوجه میشید 


فریبا اسم جاریمه که خیلی تیکه بهم انداخت و اذیتم کرد حتی چاقیمو مسخره کرد (تو کامنتا میگم)


الان عکسا رو میذارم ۲ تا عکسه

💔

منو لایک کن

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تعریف کنی به نظرم بهتر از شات گذاشتنه

خیلی اذیتم کردن 

چون از اول منو نمیخواستن

هر کاری کردن ک شوهرم طلاقم بده

زنگ میزدن پرش میکردن با حرفاشون 

منو کتک میزد

میگفتن بندازش خونه باباش و....

💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز