من دانشجوی علوم تغذیه تهرانم
سرکارم میرم به خاطر هزینه هام و شهریه دانشگاهم
مامانم میگه مثل زمان ما نیست بشینی خواستگار بیاد پسر بهت پیشنهاد میده برو بگرد شوهر خوب کنی
ولی تایم دانشگاه و کلاسام و سرکارم نمیزاره
با پسراهم بخوای دوست بشی آشنا بشی خیلی وقت گیر
بری کافه به خودت برسی برین پیاده روی و...
مثلا پسر پیشنهاد آشنایی داد می‌گفت سه روز درهفته باید برای من عصرا وقت یزاری ولی من سرکار میرفتم نمیشد
موندم واقعا نرم سرکار از پس هزینه هام برنمیام
سوال نداره خب برو کار کن مگو چیست کار
اون زر زده ولش کن
چه مامان باحالی والا ببین الان دل خودت چی میخواد
از من میشنوی واسه این کرگدنا وقت نزار😕😕
سرکار صد برابر از اینا مهمتره😁
چی بگم والاببین خودت چطور راحتی
ولی نطر من اینه پسرای الان همچین پخی نیستن
به کار و زندگیت برسی بهتره
تا انشالله به وقتش
با پسری باش مثل خودت باشه مگه پسرا خودشون بیکارن
مادرم برعکس مادرته بخدا
مادرم کاملا برعکس اینو میگه
نرو هیچکس نبینه هیچ خاستگاری حق نداره بیاد
و...
مامانت قصدش خیر بوده ولی اشتباه راهنماییت کرده،
دختر با شخصیت و متین و جذاب تو دانشگاه و محیط کار خ تستگار پیدا می کنه
والا من دانسجو بودم سرکار میرفتم دوس پسرم داشتم
