حاظرم بمیرم تا یه مادر مثل مامانم شم

آرە دقیق یادمە همسن تو‌بودم این افکارو داشتم 

الانم کە سی سالمە هنوز تجربە نکردم مادرشدنو

نمیدونم چجور مادری میشم

اصلا بچەدار میشم یانە...

نمیدونم.... شاید ما هم از زبون بچەهای ۲۰سال دیگە چیزی نفهمیم و اونا هم همین حرفو درمورد ما بکار ببرن

میفهمم چی میگی

خیلی درکت میکنم 

بیا بغلم دخترم🫂♥️🥲

مثل مامان منه

منظورم و متوجه نشدید

اسی عزیز دلم درکت میکنم همه ما تو سن تو بودیم حالتو درک میکنم نبود پدر خودش تو روحیه دخترا تو سن تو خیلی تاثیر منفی می‌زاره ولی خودت بزار جای مادرت با دو تا بچه بار زندگی افتاده رو دوشش معلومه که میاره معلومه می‌بره می‌تونست شما رو بده تحویل خونواده پدرت و خودش بره ازدواج کنه اینو هم تو ذهنت تصور کن از اون طرف هم فشار حرف فامیل آشنا خواهر برادر که بهت گفتیم بچه ها نیار جای تشکر زبون درازی میکنند ببین عزیز دلم قربونت خودتو بزار جای یه زن زخمی با دو تا بچه تو این جامعه خیلی مشکل می‌خوام برات یه نسخه بپیچم هم خودت کمتر درد بکشی هم اخلاق مادرت باهات خوب بشه اولا باشگاه شهر ما پول رو پس نمیدن میگن خواستی بیای ولی فردا بشین با مادرت بدون صدای بلند بدون دعوا حرف بزن بگو مادر من تو زندگی منی می‌دونم چقدر فشار روته بگو من اشتباه کردم می‌دونم جای پدر داری بهمون محبت می‌کنی ولی مامان ترسیدم برم اونجا بهم بگن باید می اومدی تو غیبت کردی باشگاه باز بوده و پولو پس ندن اصلا خودت بیا بریم پولو پس بگیرم بگو من پدر ندارم کسی دلسوز ندارم برا تو ناز نکنم برا کی ناز کنم ببین من سن تو بودم هر چی مادرم پدرم میگفتند اولش خیلی شیک و مجلسی میگفتم چشم بعدش کمی ازش می‌گذشت آروم بحث باز میکردم اونا چیزی میگفتن. میگفتم من که گفتم چشم ولی این کارو انجام بدم ال میشه با میشه آخرش هم اگه کاری گفتن باب میلم نبود کاری میکردم خودشون بگن انجام نده خواهر می‌گفت خود شیرینی میگفتم من دعوا بلد نیستم با سیاست پیش برو با چهار تا قربون صدقه رفتن رای شو به دست بیار مادرها عاشق این هستند. بچه ها شون بهشون محبت کنند از مادرت بخواه با هم مشاوره برید خود اداره آموزش پرورش رایگان داره میتونی از مدرسه بخوای برات بگیرند الان تو خارج همه میرم مشاوره برا زندگی بهتر مادرت حرفی زد بگو چشم گفت امروز برو بگو کمی حالم خوب نیست دل درد دارم تو مدرسه درس زیاد بود خسته بودم بعد تو موقعیتی آروم بود راضیش کن عزیزم فقط خیلی درس بخونم یکی دو سال زجر میکشم بعد دانشگاه رشته خوب قبول بشی راحت میشی 

دخترعمه من زیر ۲۰ سالش بود دقیقا حرف شمارو میزد که من به بچم فرصت میدم هرکاری خواست بکنه و مال خودش باشه و ازین قبیل چیزایی که خودش از مادرش میخواست 

الان سنش حدود ۲۵ سال هست و در شرف ازدواجه وقتی ازش میپرسم درمورد بچه و اینا موضعش یک جوری سخت گیرانه هست که انگار دو ادم متفاوت درمورد بچه دارن نظر میدن 

شما هم دیر یا زود متوجه منظور مادرتون میشید عزیزم 

و عمرو جونتون میشه مادرتون و مطمئنم روزی میرسه که خیلی از کارایی که مادرتون انجام داده عینا توی زندگیتون اجرا میکنید برای بچه هاتون 

من تجربه این مدلی زیاد دارم 

این روزا میگذره دخترم حالتم خوب میشه مطمئنم ❤️🫶