شما باشید با چنین آدمی ادامه می دید(خیلی مهم)

خب ذخیره تخمک تخمدان از دست بده چرا بچه دار شد الان اونم بیچاره کرد ببخشیدا چ دوست بی فکری داری چرا آنقدر عزتفسش داغونه 

تازه میپرسی با همچین ادمی ادامه میدین حداقل دو تا دونه از خوبیاشم میگفتی این که سرتاسر عیب و ایراده

الان پس موندنش تو این زندگی برا چیه

حمایت بقیه رو میخواد چیکار

معلومه خودش از پس خودش برمیاد

مهریه بذاره اجرا و از اون زندگی بزنه بیرون

طلاقشم نداد بدرگ

فقط با اون الدنگ زیر یه سقف نباشه

مهریه هم بهش فشار بیاره بسوزه طرف

والا اگه مادر خوبی برا بچش باشه روان اون بچه با نبودن همچین پدری تو خونه سالم تر میمونه

متاسفانه شوهر دوستت اختلال خودشیفتگی همراه با پارانویید شدید داره بشدت آدم خطرناکی هست حتی شک دارم چیزی مصرف می‌کنه شیشه آمفی تامین متادون الکی اینا 

آدم خودشیفته باید جوری ضربه بزنی که نفهمه چون اگر دستت بخونه برنامت خراب می‌کنه (خدا. حقه بارا دنیاس)همه کارهاش با بازی روانی و با آگاهی راه می‌بره 

حالا دوستت باید هر بار کتکش می نه هی شکایت ثبت کنه ولی  متوقف کنه چند بار که شد بره دادخواست طلاق بده بگه امنیت جانی خودم بچم ندارم شکایتهاش میاد بالا بعد می‌تونه حتی طلاق بگیره با بچش بره جدا زندگی کنه مرد مجبور نفقه مهریه بده تازه باید شوهرش زیر نظر بگیره ببینه معتاد چیزی نیست ب ی بهانه بشه ببرتش آزمایشگاه نگه برای چی خیلی خوبه  ضمنا خودشیفته ها از قوی شدن طرف مقابل وحشت دارن چون با تحقیر دیگران انرژی میگیرن  باید فکر پول پس انداز کردن بالا بردن موفقیت خودش باشه   پیج دکتر زهره نوری عالیه بهت میگه چکار کنی باهاش بتونی بهتر مدارا کنی  

خدا بهش رحم کنه وای. تو مجردیش با چه کسایی زندگی میکرد؟ برگرده پیش همونا اخه ازین روانی چ پدری میخواد واس بچش درآد 

ی چیزی خوبی روانکاو می‌گفت  می‌گفت آدمی نخواد بره پا رفتن نداره بهانه اش داره اول بچه نداشت بعد رفت ب حرف دکتر قرص گذاشت کنار چون خودش دنبال بهانه برای موندن بود  بچه دار شد که الان میگی برو بگه بچم نه عزیزم این آدم متاسفانه الگو رفتاری پدر مادرش در بچگی کرده ملکه ذهنش نمی‌فهمه که زندگی طلاق بهتر از زندگی ب هرقیمتی با هر تنشی انکار درونش اینجوری جا افتاده که اگر مشکل بحث دعوا کتک تحقیر نباشه ی جا کار میلنگه فک نکنم دوستت آدم طلاق باشه دوست عزیز پس ولش کن خودش باید بخواد مثل معتادی خودش میخواد ترک کنه 

دقیقا

متاسفانه وقتی تو چرخه خودشیفته ها میفتی خلاصی ازش خیلی سخته اکثرا با بچه پات میخ میکنن نتونی بری ولی بنظرم دوستت نمبخواد بخاطر بچه اش بره فعلا پس ی مدت مجبور مدارا کنه ولی باید سکرت فکر پیشرفت باشه بره سرکار پول جمع کنه یواشکی وقتی وقتش شد بپیچه بره تو خونه هر بحثی می‌کنه فقط نادیده بگیرتش خودشیفته از درون خالی هستن دنبال اینن بهشون توجه کنی بحث کنی انرژیت بگیرن فقط بگو در مقابل بحثهاش حرفی نزنه توضیح نده نخواد ثابت کنه چیزی رو نادیده بگیرتش بخودش برسه اینجور اون روانی میشه البته ممکن مرحله آخر شوهرش بره تو نقش قربانی که ای من ول کردی ای تو آدم بده ای این حرفا ولی حواسش باشه دلش نسوزه براش چون این آدما با آگاهی این بازی ها میکنن انشالله اونم مثل باباش بمیره چون درمون نداره چون حتی طلاق بگیره زهرش بهش می‌ریزه