2777
2789

سوال دوستمه(من بهش میگم جدا شو خودش نمیخاد قبول کنه)

فرض کنید آدمی که تو زندگی خیلی سختی کشیده و دختر طلاق بوده اما از یه خانواده ی خوب و سرشناس و موجه

بخاطر بچه طلاق بودنش تن به ازدواج سنتی و فامیلی بده

بی خبر ازینکه داره با یک خانواده ی به شدت سمی و روانی وصلت میکنه

وارد خانواده میشه میبینه پدرشوهر مادرشوهرش سالهاس تو حالت طلاق عاطفی و جنگ و جدال ها و بی حرمتی های وحشتناکی زندگی میکنند،پدر مادرو میزنه،پسر یقیه پدرو میگیره و هر روز دادگاه دارن وووو....

خودش🤦🏻‍♀️ از همون روز اول زندگی وارد دنیای تاریک و وحشتناکی میشه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همسرش به شدت خسیس شکاک بد دل و بد دهن به علاوه ی دست بزن

به شدت تو سری خور بدون عزت نفس

با اکثر فامیل قطع رابطه

و همه ی خانواده ی همسرش مشکلات شدید همسری داشتن

یک روز برادر شوهر بزرگتر زنشو میزد به قهر خونه پدرشوهره بود 

ی روز برادر شوهر دومی تو راه دادگاه و طلاق یه روز خواهرشوهر

نمیشه به این راحتی نسخه طلاق داد ،باید دید رابطه دوستش و همسرش چطوریه

تو دوران عقد هر روز بهش تهمت نیزد تو با برادرت خوبی تو با شوهر خواهرت خوبی

به هیچ عنوان بهش خرجی نمیداد و دست بزن وحشتناکی هم داشت

هررر رووووزشون هم دعپا بود و دوستم همونجا پشیمون شده بود اما شوهرش طلاقش نداد که نداد و اونم چون فرزند طلاق بود حرفاشو به خانوادش اصلا نمیگفت فقط ب ما(دوستانش)میگفت

همسرش به شدت خسیس شکاک بد دل و بد دهن به علاوه ی دست بزنبه شدت تو سری خور بدون عزت نفسبا اکثر فامیل ...

من بودم با همین ویژگی های خط اول حتما طلاق میگرفتم

همون طور که الانم درحال طلاقم حتی با وجود اینکه طرفم هیچکدوم از این ویژگی های منفی ای که گفتید رو نداشت

چُم چی بگم🤷

چه ربطی دارهاگه پسره رفتارش با خانمش خوب باشه دلیلی بر جدایی نیست

در نهایت با اوج شکاکی و خسیس وارد زندگی مشترک شدن

حتی روز عروسی هم تو لباس عروس کاملا بی گناه کتک خورد چون آرایشگر برای تاج عروسی مقداری پول رو امانت گرفته بود بعد بهش داده بود اما شوهرش سر همین مسعله تو لباس عروس زدش

وقتی وارد زندگی متاهلی شدن هرگز بهش پول توجیبی و اجازه ی کار کردن رو نمیداد و هررررر روووووووووز دنبال بهانه های مسخره برای دعوا درست کزدن بود هر روز

من بودم با همین ویژگی های خط اول حتما طلاق میگرفتمهمون طور که الانم درحال طلاقم حتی با وجود اینکه طر ...

رسیدن به جایی که یبار تو خونه ی مادرش تا جایی که جا داشت زدش 

در حد مرگ 

هر گز هم قبول نمیکرد تو مریض روانی هستی و باید تحت درمان باشی 

همچنین خانوادش هر روز یکیشون گرفتار جدایی و طلاق و مشکلات شدید خانوادگی بودند(یعنی دوستم حتی حمایت خانواده ی شوهر رو هم نداشت)

برای هزینه های دندون پزشکیش تو خونه کار میکرد


در نهایت با اوج شکاکی و خسیس وارد زندگی مشترک شدنحتی روز عروسی هم تو لباس عروس کاملا بی گناه کتک خور ...

من با یک هزارم این مسائل هم باز طلاق میگرفتم

مگه چون فرزند طلاقه نباید خودش طلاق بگیره؟

البته در صورتی جدا میشدم که بدونم حتما حتما میتونم برم دنبال انجام یه کاری که هم خودمو سرگرم کنم هم درآمدی داشته باشم و زیر بار منت بقیه نرم

چُم چی بگم🤷

نمیشه به این راحتی نسخه طلاق داد ،باید دید رابطه دوستش و همسرش چطوریه

یبار دوستم تصمیم گرفت جدا بشه اما حمایتی از سمت خانوادش ندید گفتن اول راهی فرصت بده 

به زندگی ای که تمامش جنگ بود

مدام قرص اورژانس میخورد ک بچه دار نشه تو این شرایط 

که یهو کلا دیگه پریود نشد رفت دکتر گفت خیلی اورژانسی خوردی داری ذخیره تخمکتو تو این سن کم از دست میدی

قطعش کرد

ناخواسته باردار شد

وقتی بچه دار شدن هر رووووز تهمت میزد و کتکش میزد و کیگفت من که سر کارم تو یکیو اوردی و باهاش خوابیدی بچت ماله من نیست(همش زاییده ذهن مریضش)

من با یک هزارم این مسائل هم باز طلاق میگرفتممگه چون فرزند طلاقه نباید خودش طلاق بگیره؟البته در صورتی ...

تو دوره حاملگی کار کرد تا هزینه ی زایمانش رو خودش بده 

قرون رو قرون گذاشت مقداری طلا جمع کرد تو خونه کارکرد

شوهرش با چرب زبونی طلاهارو گرفت فروخت ماشین خرید

اما دعوا شدید تر و شدید تر

یکبار تو حاملگی نگفت زنده ای یا مرده

یکبار نگفت چیزی ویار کردی

فقط میزدش و تهمت و فحش


جدا میشم

خودش تنهت بچشو به سن پنج شش رسوند

انقدر سوهرش حقیر و بدخت بود که خانوادش همش زنشو میزذن تو سرش میگفتن زنت خیلی خوبه تو لیاقتشو نداری

کللللی دروغ از دهن زنش ورداشت گفت به خانواده ی خودش که بین زنو خانوادشو خراب کنه

هرگز پول لباس و خرج زندگی درست به زنش نمیداد 

برا بچشم خرج آنچنانی نمیکنه

خانوادشم هر رووووز بیماری های روانیشون بیشتر و بیشتر تشدید میشد

تا در نهایت پدرشوهرش خودشو کشت🤦🏻‍♀️تو سن پیری

و ازون روز به بعد شوهرش یه مریض روانی افسار گسیخته شده

به هیچ عنوان قابل کنترل نیست

دوستم داغون شده

پوست و استخون میگه هر روز بدون بهانه شروع به فحاشی میکنه

بچش استرس شدید گرفته

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   پری_دخت88  |  58 دقیقه پیش
توسط   bff_  |  39 دقیقه پیش
توسط   مهشاد3355  |  39 دقیقه پیش