2777
2789
عنوان

شوهرم با پدر و مادرمو برده بیابون دعوا

| مشاهده متن کامل بحث + 581 بازدید | 29 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

۳ یا ۴ روز قبل از زایمانم تو یه بیمارستان دیگه بستری بودم چون درد داشتم ولی هر کاری کردن دهانه رحمم باز نشد و از سر دووندنم گفتن سر جنین نسبتا بزرگه نمیتونی طبیعی باید بری سزارین ما هم عوض کردیم بیمارستانو و اون یکی بیمارستان گفت اصلا ربطی نداره و طبیعی بچه رو به دنیا آوردم

مامانم مشکل عصبی داره بخاطر همین وقتی از بیمارستان اولی زدم بیرون گفتم که هنوز وقت زایمانم نیست بخاطر همین مرخصم کردن نگفتم که میرم یه بیمارستان دیگه

اونم پس قاعدتا نمیدونسته که من بیمارستانم تا از احوالم جویا بشه 

بچه من به دنیا ک اومد شوهر خالم فوت شد همه رفتن اونجا کسی حال منو حتی خانوادم نپرسید

داشتم از بیمارستان مرخص میشدم خودم زنگ زدم گفتم که دارم میرم و باز با اینکه بچه اولمه و ناشی ام تو بچه داری مامانم حتی تعارف نکرد که بیا من نگهت دارم و من رفتم خونه مادر شوهرم اینا

شوهرم خیلی رو من حساسه اینا رو دید و بهشون گفت که ناراحت شدم ولی اونا اصلاح نکردن این قضیه رو

و بعد زایمانم سیسمونی رو وقتی داشتن میاوردن خونه...

تبریک

1
5
10
15
20
25
30
35
40

  

بابام به شوهرم میگه که کمد بچه هم تو راهه 

بعد ما هم خونه مادر شوهرم پز میدادیم که کمدش تو راهه

آخرشم بابام گفت نرسوندم نخریدم

من فکر میکردم تا دیروز شوهرم از لحاظ مالی داره خانوادمو تحقیر میکنه ولی میگه بهش گفتم نمیرسونی بهم بگو خودم بخرم بهم گفت من خریدم تو کاریت نباشه و اینطوری کرد

تبریک

1
5
10
15
20
25
30
35
40

  

۳ یا ۴ روز قبل از زایمانم تو یه بیمارستان دیگه بستری بودم چون درد داشتم ولی هر کاری کردن دهانه رحمم ...

خب اخه یکی‌نبود به مادرت بگه بین شوهر خواهرت و دخترت کی واجبتتره 

والا باید اولیت اش تو میبودی و میاومد سراغت 

پا به ماه بودی از بیمارستان مرخص شدی باید پیگیر میشد زنگ میزد حالا میگیم دنبالت نيومد بيمارستان یه زنگ ک می‌تونست بزنه من جای تو بودم خودم از مادرم ناراحت میشدم

وقتی بچه دار می شوی در واقع دنیا از تو یک گروگان دارد

بابام به شوهرم میگه که کمد بچه هم تو راهه بعد ما هم خونه مادر شوهرم پز میدادیم که کمدش تو راههآخرشم ...

خب ببین دلیل این همه بی‌احترامی خانوادت چیه چرا اینجور میکنن

وقتی بچه دار می شوی در واقع دنیا از تو یک گروگان دارد

شبی که اسم بچمو‌ میخواستن بزارن مامانو بابامو بعد مهمونی میخواست برسونه از اونجایی که یه شب قبلترش من گریه اینا میکردمو اعصابم خورد بود ههه این قضایا زمینه شد اینم رفت نمیدونم چی خورد عقل از سرش پرید برده هردوشونو وسط بیابون که چرا زنمو به گریه میندازین نداشتین میگفتین خودم میخریدم به بابام میگه بی غیرت 

چون دخترس تو خونه دامادش بخاطر نداری باباش گریه میکنه

القصه شوهرم گفت خانوادت یا من یکی رو انتخاب کن بعد این قضیه شب برگشتنی، منم بچم موند تو گلوم گفتم تو 

ولی از دیروز دلم تنگه خانوادمه اونا ندارن درست ولی قلبشون مهربونه برای من کمد مهم نبود من افسرده شدم بعد زایمانم بخاطر همه چی گریه میکنم

و اینکه راستش بیشتر بخاطر عصبانی شدن شوهرم گریم گرفت چون داد میزد نداشت چرا پرسیدم گفت میخرم نگفت بخر؟!

نمیخوام هیچکدومو از دست بدم

نه خانوادم نه شوهرمو بچم 

میدونم رفتارش بد بوده ولی اینم میدونم که بخاطر ناراحت شدن من این کارو کرده

تبریک

1
5
10
15
20
25
30
35
40

  

خب اخه یکی‌نبود به مادرت بگه بین شوهر خواهرت و دخترت کی واجبتتره والا باید اولیت اش تو میبودی و میاو ...

منم ناراحت شدم ولی گفتم که بیماری عصبی داره گفتم لابد باز اود کرده بخاطر همون زنگ اینا نزده ولی حالش عادی بود

تبریک

1
5
10
15
20
25
30
35
40

  

ببین این آدما اصلا از مغز فرمان نمی‌برن .ممکن فردا از گارش پشیمون بشه اما حرمتا از بین رفته

وای خودمون یادم افتاد

منو رلم دعوامون شده بود من یهو بیهوش شدم و افتادم 

مامانم برگشته بود گفته بود گوه تو دهن مثلا میگما

گوه تو دهن ابراهیمی ها 🤣😭خودمونو اونارو همه گرفته بود

کاربری پنجممه:)اگه بدونی خدا چه نقشه ای برات کشیده قند تو دلت اب میشه همه این روزای سخت جبران میشه قشنگ ترینم صبور بمون
منم ناراحت شدم ولی گفتم که بیماری عصبی داره گفتم لابد باز اود کرده بخاطر همون زنگ اینا نزده ولی حالش ...

ب شوهرت بگو من گناه دارم تو این شرایط به هردوتون نیاز دارم خودمم ناراحتم خستم تازه زايمان کردم باید گذشت کنیم تا به من سخت نگذره تو ک طاقت دیدن اشکای من نداری این‌بار هم‌گذشت کن 

پدرت نباید قول میداد وقتی توانش نداشت 

مادرت ک اخلاق سگ خانواده شوهرت میدونست باید اونا رو خجالت زده میکرد نه اینجور بی‌محلی کنه بهت

گیر کردید بین دو تا خانواده بد هردو خانواده داغونن به خاطر بچتون به خاطر خودتون ک اینقدر همو‌میخوایید گذشت کنید 

ولی تو گناه داری دست تنها الان به مادر نیاز داری 

به شوهرت بگو تو رو انتخاب می‌کنم ولی به مادرم نیاز دارم برای بچه داری


وقتی بچه دار می شوی در واقع دنیا از تو یک گروگان دارد

منم ناراحت شدم ولی گفتم که بیماری عصبی داره گفتم لابد باز اود کرده بخاطر همون زنگ اینا نزده ولی حالش ...

باز خوبه شوهرت بخاطر تو اینکارو کرده...... 

من چی بگم آخه 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

به شوهرت بگو من همیشه تورو انتخاب می‌کنم و کناره تو میمونم ولی الان چون دست تنها سخته برام به مادرم میگم بیاد کمک ولی بازم سختمه دست تنها و اینا 

منکه شوهرم باز برعکس.... 

بابامو تو بیابون ول کرد رفت 

بخاطر بحثا و خستگی های بیخود.... 

هنوزم که هنوزه بدجور باهم قهرن..... 

تواضعی عزت بخش                                               به خدا تواضع کن و در برابر فرامینش مطیع باش تا زورگویان نتوانند تو را ذلیل و فرمانبردار خود کنند            ارزش هرفرد متناسب با فرمانده اوست 💕

فعلا به نظرم پشت همسرت و بچه ات باش 

دل تنگ خانوادتی درست ولی الان خودت یه خانواده داری بزار خانواده ات با شوهرت قهر باشن بسپار به دست زمان

قضیه کمد رو هم فعلا هیچی نگو 

خودت پولی چیزی پس انداز نداری یا یه آدم درست و مطمئن کنارت نیست رفیقی کسی ازش قرض بگیر کمد بخر بگو بابام خریده آروم آروم پول طرفو بده .

خود منم همسرم با پدرم دعوای بدی کردن 

الان همسرم قهره خونه بابام نمیاد منم گفتم به درک

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792