ماجرا از این قراره که من و شوهرم حدوداً ۵ سال پیش با اینکه خانواده ها مخالف بودن عاشق هم شدیمو ازدواج کردیم
شوهرم و خانوادش روی رسومات پایبندن و با اینکه فقیرن از لحاظ مالی ولی حرف مردم براشون مهمه
تو جهازیه من کم و کسری هامو هنوزم میگن با اینکه این همه مدت گذشته
خانواده منم خواهرمه و بابا و مامانم که خواهرم چون مخالف ازدواجم بود باهام حرف نمیزنه قطع رابطه ایم کلا پدرو مادرمم هستن پ از لحاظ مالی شما فرض کن دیگه با ۶۰ سال سن هنوزم کارگره
در کل خانواده پولدازی نیستیم هیچکدوم ولی اونا حرف مردم براشون مهمه ما نه
حالا بریم اصل ماجرا رو بگم که از یکم قبل از وقت زایمانم شروع میشه ۱۰ مهر زایمان کردم...