من از دار دنیا طلا یه جفت گوشواره دارم
هر چی طلا داشتم شوهرم گرفت فروخت
گفت مال منه خودم خریدم حتی نیاز به پولش نداشت رفت با پولش چتر خرید و دو سه جلسه پرید ول کرد
پارسال یه جفت گوشواره خرید برام
انداختم تو گوشم
هی هم منت میداشت
دیروز رفتیم بیرون
اومدیم دست آن اختم دیدم یکی ش نیست
اونقدر ناراحتم کرد عرضه طلا نداری فلان
گفتم باشه پولشو میدم
من یکم طلا شکسته خریدم با حقوقم نمی دونه دارم
تو دلم گفتم می فروشم می اندازم جلوش
رفت اون یکی لنگه رو از گوشم درآورد باور می کنید
خیلی ناراحت شدم
هرچی شالم بارانی مو گشتم نبود
ناراحت خوابیدم با گریه ها
تو خواب دیدم یکی گفت زیر جا کفشی ه
صبح نگاه کردم اونجا بود رفتم انداختم جلوش
گفت نه من منظوری نداشتم
گفتم خوبه سرویس طلا تخریدی
گفتم ببر به دردت می خوره