2777
2789
عنوان

حالم گرفته است بابت این ماجرا

96 بازدید | 11 پست

بیمارستان بودم یه آقا که  دوست برادرم و همسرم هست زنگ زد بهم گفت آبجی آمپولی برا من بود گیرم نیومده هرجا که رفتم میتونی برام پیداش کنی؟گفتم اره داروخونه بخش ما داره هروقت خواستی بیا همینجا تزریقش کنم برات گفت باش آبجی کاری دیگه ام دارم میام حضوری بهت میگم و گفتم باش و خدافظی کردیم 

روز بعدش با همسرم بود دیدمش احوال پرسی کردیم و گفت آبجی به روز من اومدم بیمارستان فلان همکارت کنارت بود صحبت می‌کردین و نشونی هاش رو داد گفتم آره می‌شناسمش کاملا و دختر خوبیه گفت اگر بخوامش باهاش صحبت می‌کنی که به مادرم بگم بیاد خونشون؟گفتم اره چرا که ن مگه آدم بدش میاد برادرش زن بگیره تو که مثل داداشمی وکلای خوشحال شدم هم بابت همکارم هم این دوستمون که واقعا مثل برادر بود برام 

گفت باش آبجی من دوشنبه میام بیمارستان هم امپولمو برام بزنی هم مامان آبجی میارم با دختر خانوم صحبت کنند گفتم چشم حتما اومدی زنگم بزن 



اون روز گذشت و شد روز شنبه که من باید میرفتم سرکار 

گوشیمو برداشتم چیزهایی دیدم که هنگ کردم و دستام شروع به لرزیدن کرد و گوشی از دستم افتاد 

آبجی همون آقا استوری گذاشته بود که برادرش تصادف کرده و تریلی اومده کاملا رو ماشینش و در لحظه فوت شده 

اینقدر گریه کردم و عصبی شدم اون لحظه باورم نمیشد من قرار بود تو رخت دامادی ببینمش نه کفن 


لایک کن

خواهش میکنم لایک نکنید لطفاً✨🍁☘️ دیوانه شدم از بس لایک می‌کنید                                             پیـشتم نباشم ، پـیشته حواسم!  احسان من   دوستت دارم ❤️🌱   🌷🍁❤️ اگر خوشحالی پیشش، کافیه برات!♥️💯✨به آرزوهام قول رسیدن دادم!✨✨✨

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اون روز گذشت و شد روز شنبه که من باید میرفتم سرکار گوشیمو برداشتم چیزهایی دیدم که هنگ کردم و دستام ش ...

ای وای من 

روحش شاد جوان بیچاره 

به همکارت گفتی

خواهش میکنم لایک نکنید لطفاً✨🍁☘️ دیوانه شدم از بس لایک می‌کنید                                             پیـشتم نباشم ، پـیشته حواسم!  احسان من   دوستت دارم ❤️🌱   🌷🍁❤️ اگر خوشحالی پیشش، کافیه برات!♥️💯✨به آرزوهام قول رسیدن دادم!✨✨✨

رفتم مراسم همین که وارد خونشون شدم مامانش شروع کرد جیب زدن و داد زدن که بیا باید بریم خواستگاری و برا پسرم خواهری کنی و ...واقعا حال بدی بود که تجربه کردم و اثری از اون آقا دیگه نبود تمام خونه رو ام گرفته بود و یه میز که عکس هاش روش بود و کلی گل و شمع جلوشون 

و مادری که فریاد می‌زد خدایا یک هفته صبر میکردی فقط بچمو تو کت شلواری که خریده بود ببرم خواستگاری ببینمش آرزو به دلم موند و ....

ای وای من روحش شاد جوان بیچاره به همکارت گفتی

جگرم سوخت 😭

جون ۲۴ساله رفت زیر خاک با دل پر از آرزو 

نه عزیزم به همکارم نگفته بودم .قرار بود مادر پسره بیاد ببینه بنده خدارو اگر نظرش مثبت بود باهاش حرف بزنه

جگرم سوخت 😭جون ۲۴ساله رفت زیر خاک با دل پر از آرزو نه عزیزم به همکارم نگفته بودم .قرار بود مادر پسر ...

تقدیر نویس این حوون هم این بوده 

روحش شاد 

خواهش میکنم لایک نکنید لطفاً✨🍁☘️ دیوانه شدم از بس لایک می‌کنید                                             پیـشتم نباشم ، پـیشته حواسم!  احسان من   دوستت دارم ❤️🌱   🌷🍁❤️ اگر خوشحالی پیشش، کافیه برات!♥️💯✨به آرزوهام قول رسیدن دادم!✨✨✨

به همین سادگی به زندگی تموم شد ....

روحش شاد باشه انشاءالله اون دنیا عاقبت بخیر باشن

«بارالها…از كوي تو بيرون نشود پاي خيالم،نكند فرق به حالم ....چه براني، چه بخواني…چه به اوجم برساني،چه به خاكم بكشاني…نه من آنم كه برنجم،نه تو آني كه براني..نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم،نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي...در اگر باز نگردد…نروم باز به جايي،پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي ...كس به غير از تو نخواهم،چه بخواهي چه نخواهي...باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی...❤️‍🩹»

ای کاش سالم بود حداقل تکه تکه شده بود نتونستن غیبش بدن نمیشد کفنش کنم 😭

الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خدا به خونوادشون صبر بده

«بارالها…از كوي تو بيرون نشود پاي خيالم،نكند فرق به حالم ....چه براني، چه بخواني…چه به اوجم برساني،چه به خاكم بكشاني…نه من آنم كه برنجم،نه تو آني كه براني..نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم،نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي...در اگر باز نگردد…نروم باز به جايي،پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي ...كس به غير از تو نخواهم،چه بخواهي چه نخواهي...باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی...❤️‍🩹»

اون روز گذشت و شد روز شنبه که من باید میرفتم سرکار گوشیمو برداشتم چیزهایی دیدم که هنگ کردم و دستام ش ...

خدا رحمتش کنه روحش هرکجای آسمان هست شاد باشه، خدا به پدرمادرش صبرو شکیبایی بده  . مادر من هم داره از  غصه پیر میشه بخاطر فوت برادرم  هیچ رقمه نمیتونه تحمل و طاقت بیاره. 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792