2777
2789

سال دیگه دخترم می‌ره کلاس هفتم ‌و باید ازش جدا شم😔

من نتونستم اون رو نه ماه تو شکمم نگه دارم بخاطر همین همیشه عذاب وجدان دارم

همیشه پیش خودم تو مدرسه بوده،

مدرسه جای خالی نداشت وگرنه کلا معلمش خودم میشدم 

از کلاس چهارم تا الان که ششم هست دانش آموز خودمه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چرا نشد نه ماه نگه داری؟

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

میشه بچه‌تو ول کنی؟

میدونی بچه استقلال هم میخواد؟

بسه دیگه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

این بچه در آینده چی میشه؟ چقدر متکی  و وابسته 

به این فکر کردی؟

کسی قدر دل پاک مونه هرگز نمی دونه مو "موسی" هم ِبشُم "آسیه" از "آبُم" نمی گیره.نِفهمید و نمیفهمن مُنو درد مونه اینجا مو خط دکترُم خالو کسی قابُم نمی گیره 🍀

حالا تا سال بعد یا نصیب و یا قسمت

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

چهارم و پنجم و ششم دانش آموز من بود 

هرچند کاملا برخلاف این اخلاقای مسخره ام کاملا مستقل بارش آوردم اصلا نمیدونم کی تکالیفش رو مینویسه و خودش رو برای امتحاناش آماده میکنه

تو مدرسه کلا برای خودش زندگی می‌کنه 

حتی خورده بود زمین دستش زخم شد کلاس سوم بود و من معلمش نبودم ولی تو یک مدرسه بودیم 

رفت پیش مربی بهداشت دستشو باندپیچی کردن اصلا پیشم نیومد زنگ آخر موقع رفتن به خونه دیدم این اتفاق افتاده😔

من خودم روانی هستم حس میکنم دق میکنم سال دیگه مدرسمون از هم جدا شده 😭😭😭

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز