باورت میشه به شدت مستقل هست ،
همیشه برای تربیتش با مشاور در ارتباط بودم و هستم ،از غذا خوردن های زیر یک سالگیش تا... رو خودش انجام میداده میریخت میپاشید روزی چند دست لباس خراب میشد ولی میذاشتم کشف کنه فقط
همیشه مورد تحسین دیگران هست از بس عاقل و خانم هست و‌مستقل و ...
من خودم روانیم فکر کنم باید دیگه از مشاور برای درمان و‌سلامت روان خودم کمک بگیرم🥵
یه بچه دیگه بدنیا بیار
اسی شما باید خیلی زودتر از اینها به فکر درمان ترومای ناشی از زایمان زودرس میبودی
اینها همه نتیجه همونه و به نظرم طبیعیه
برو مشاوره
حتما برو صحبت کن
عادت میکنی
برات سخته ولی درست میشه
اره ولی از پیش دبستانی هرگز پیشم نمیومد
دیدین بچه های معلما همیشه تو دفتر هستن
اصلا برای اینکه با من کاری داشته باشه تو دفتر نیومد
مثلا با پرورشی کار داشت یا... چرا ولی کلا ...
متوجه احساسات من شد چند روز پیش ،کلی باهام حرف زد گفت مامان سیصد تا دانش آموز تو مدرسه بدون مامانشون میان مهم اینه که بعدش ما تو خونه کنار همیم ،
گفت من هر روز تمام خاطرات رو برات تعریف میکنم اینجوری فکر میکنی همیشه کنار منی 🙃
میگه که این یه قسمتی از زندگی ماست باید بپذیریم،
یک سال اول بعد زایمان تحت نظر روانپزشک بودم
کسی نمیدونست فقط همسرم خیلی هم حمایتم کرد
کلا میدونی افکار منفی دارم،
وسواس فکری دارم و فلوکستین هم مصرف میکنم خیلی وضعیتم بهتره
الان مدتیه قطعش کرده بودم دوباره وسواسم شدت گرفت
شروع کردم دوباره ...
منم به دخترم خیلی وابستم
وقتی از شیر گرفتمش و این رابطه فیزیکی عاطفی تموم شد، اونقدری که من ناراحت بودم اون نبود
وقتی هم رفت مهد، اومدم بیرون توی ماشین سرمو گذاشتم روی فرمون های های گریه کردم
طبیعیه دیگه
بچه مونه
یه بخشی از کالبد و وجود ماست که جدا شده داره زندگی میکنه برای خودش
نمیذارم اصلا متوجه قضیه بشه
فقط یک بار براش گفتم چند روز پیش،پشیمون شدم از گفتنش،
خیلی عاقله حاصل تربیت خودمه،من هم اینجوری هستم بابام میگه همه کاره من تویی... بدون مشورت من کاری نمیکنن پدر مادرم،
ولی در برابر دخترم واقعا ضعیفم
الان دو سه هفته است دیوونه شدم هی میگم که بره کلاس هفتم چیکار کنم ،
همسرم میگه چون همیشه کنارت بود فکر میکنی کار عجیب و سختی هست
تو یک ماه اول عادت میکنی به این قضیه
