2777
2789
عنوان

خوابگاه سمیرا

338 بازدید | 32 پست

کاملشو پیدا کردم الان میزارم




ماجرایی که میخوام تعریف کنم سالها پیش که دانشجو و ساکن خوابگاه بودم بین بچه ها نقل میشد.


هنوز هم نمیدونم چقدر ریشه در واقعیت داشت و چقدر زائیده تخیلات آدمهایی بود که شبها حوصلشون توی راهروهای تاریک و پیچ در پیچ سر میرفت و از هر دری با هم پچ پچ میکردن.


اگه میخواید برای شما هم تعریف کنم تا نظرتون رو بگید

دختر مازندرانم

این ماجرا همون طور که گفتم توی خوابگاه دانشگاه نقل میشد...


خوابگاه ما یه مجموعه بزرگ شامل ده تا ساختمون بود که وسط یه باغ خیلی قدیمی قرار داشتن و یکی از قدیمیترین خوابگاهای ایرانه. هر ساختمونی 5 طبقه داشت و طبقات بالا معمولا خالی میموند اما بعضی ترمها تک و توکی از اتاقهای همون طبقات هم پر میشد. ولی یادمه چهار سالی که من اونجا درس میخوندم انتهای پله های ورودی طبقه پنجم از ساختمون هفتم یه در بزرگ آهنی گذاشته بودن و روش رو چند تا قفل قدیمی زده بودن.


جلوی اون در و روی پله ها هم چندین و چند تا کمد گذاشته بودن. طوری که به سختی میشد از لا به لاشون در رو دید.

دختر مازندرانم

ریحان 21 سالش بوده که دانشگاه قبول میشه و از یکی از شهرستانهای خیلی دور میاد. دختر ساکت و خجالتی بوده و زیاد با کسی گرم نمیگرفته. میره خوابگاه و بهش اتاق شماره 17 که طبقه اول بوده میدن اما به خاطر یه اشتباه 17 رو 67 میبینه و راهی طبقه پنجم میشه. اون موقع دانشجوی شهرستانی دختر خیلی کم و به طبع خوابگاه خیلی خلوت بوده و کسی توی اون طبقه و حتی طبقه پایینش زندگی نمیکرده

دختر مازندرانم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

روز بعد هم اتاقیش هم میاد. یه دختر زیبا و قد بلند که خودش رو سمیرا معرفی میکنه و میگه دانشجوی سال بالاییه. ریحان خوشحال میشه که توی ساختمون خالی تنها نیست و کمی با هم اتاقیش گرم میگیره.




سمیرا هر روز صبح زود قبل از بیدار شدن ریحان، میره دانشگاه و شبا دیر وقت برمیگرده. به ندرت حرف میزنه و وقتی صحبت میکنه انگار کلا از دنیا و اتفاقاتش بی خبره. مثلا وقتی ریحان در مورد رشته کامپیوتر میگه اون اصلا نمیدونه چیه. یا هیچ وقت از غذاهایی که بهش تعارف میکنه نمیخوره.

دختر مازندرانم

یه شب ریحان با روشن و خاموش شدن لامپ اتاق از خواب بیدار میشه و توی نور کمی که از پنجره میتابه میبینه چندین نفر توی اتاق هستن اما سر و ته وایسادن. یعنی سرشون روی زمین و پاهاشون بالاست و با صدای نامفهومی با هم حرف میزنن. توی خواب و بیداریه و خیال میکنه داره خواب میبینه و چشماش رو میبنده. این ماجرا رو برای سمیرا تعریف میکنه و اون فقط بهش زل میزنه و گوش میده و در نهایت میگه خواب دیدی ولی اگه باز کابوس دیدی حتما منو صدا بزن.

دختر مازندرانم

چند روز بعد نزدیک امتحاناته و ریحان همکلاسیهاش رو میبره توی اتاق که با هم درس بخونن.




اون شب سمیرا زودتر برمیگرده و داد و بیداد راه میندازه و میگه نباید هیچ کس رو اینجا راه بدی. خودتم به زور جا گرفتی. دوستای ریحان میرن و یکیشون که سال آخره بهش میگه حس خوبی به این هم اتاقی نداره و تا حالا نه توی دانشگاه و نه خوابگاه دیدتش و اصرار میکنه ریحان رو ببره ولی نمیره. چون دلخوره تصمیم میگیره زودتر بره توی تخت و خودشو به خواب بزنه تا حرفی پیش نیاد اما از زیر پتو هم اتاقیش رو نگاه میکنه.

دختر مازندرانم

یهو میبینه سمیرا دستشو از روی تخت دراز میکنه و اونقدر کش میاد که به لامپ میرسه و خاموشش میکنه. بعد همینجوری که نشسته گردنش رو میکشه و سرش میفته روی بالش و توی همون حالت میمونه. ریحان وحشت میکنه و تا صبح خوابش نمیبره ولی میترسه از زیر پتو بیاد بیرون.




سپیده صبح که میزنه میبینه سمیرا غیبش زد. سریع بلند میشه و خودشو میرسونه به سرپرستی خوابگاه و میگه دیشب همچین چیزی دیدم و فکر میکنم دچار توهم شدم و نیاز به پزشک دارم اما میترسم... سرپرستی میگه تو اون طبقه اصلا کسی ساکن نیست. پرونده ها رو در میارن و نگاه میکنن

دختر مازندرانم

ن جدی این تخیله یا واقعی؟

هرچی هست باحاله 

کسایی که طرز فکرشون تو دوره ی شترا گیر کرده ریپلای نزنن چون اون موقع گوشی نبوده اگه میخوای چیزی بگی سوار شترت شو بیا بهم بگو

این که یه داستان تکراری و ساختگیه ولی من یه اتفاق ترسناک واقعی رو دیدم تو خوابگاه ، تعریف نمیکنم چون ...

بگو بگو ، تاپیک بزن بگو

کسایی که طرز فکرشون تو دوره ی شترا گیر کرده ریپلای نزنن چون اون موقع گوشی نبوده اگه میخوای چیزی بگی سوار شترت شو بیا بهم بگو

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792