مال من امروز بود
پسر عمومه
اومد در خونمون یلحظه بغلم کته بره چون میخواد بره سربازی🥺
وای انقد هیجان و ارامش داشتم از بغلش بیرون اومدم دستش گرفتم دستمو بوس کرد خیلی قشنگ و البته پر از استرس بود که کسی نبینه
اومدم داخل خونه همونجا افتادم دستام میلرزید🥺😂
شما هم تعریف کنین