من میخوام برای کنکور بخونم هدفمم دانشگاه های شهر های بالاست کلا مازندران و اینارو دوس دارم خودمون جنوبی ایم مثلا یه زمانی من قبول شم دانشگاه اونجارو شوهرم گفت من باهات نمیام من میرم خوابگاه اونجا بعد توی طول هفته میزارن از خوابگاه بیای بیرون کلا شرایط خوابگاه چطوری هر لحظه اراده کنی میتونی خارج و وارد شی
من همکلاسی دارم از شهرستان های داخل استان میاد مرکز برا دانشگاه کلا دو ساعت فقط تو راهه فقط آخر هفته میره شهر خودش یه همکلاسی دارم از استان مجاور اونم فقط آخر هر ترم میره شهر خودش...کلا اونایی که از یه استان دیگه هستن فقط آخر ترم تو فرجه بین ترمی میرن خونشون
ساعت مقررش از چند تا چنده پنجشنبه جمعه ها هم گیر میدن؟بقیه روز های هفته ساعتش چند تا چنده
بستگی به خوابگاهت داره ولی تا قبل 9 شب هست اصولا
این قانون واسه همه روز هاست
نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم...تحمل زندگی فامیلی را ندارم...من آنقدر به تنهایی خود عادت کرده ام که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم..تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم که اصلا استعدادش را ندارم...!
از شمال تا جنوب بخوای پنجشنبه جمعه بیای کل دو روز با اتوبوس یا سواری تو راهی😐 نرسیده به شهرت دوباره برمیگردی پول بلیت رو هم درنظر بگیر یه سال دو سالم نیست ترمای اول فقط پنجشنبه جمعه داری رفته رفته اونم نداری
یعنی اگه خوابگاهی باشه پنجشنبه جمعه ها هم اجازه نداری بری خونه خودتون بعد شنبه بیای؟
عزیز خونه خودتون که کوچه بغلی نیست
از شمال تا جنوب میدونی چقد راهه؟!
می ارزه هر هفته چمدون جمع کنی بری بیای؟!
پذیرفتن خیلی مهمه! بپذیریم که یه چیزی تموم شده، بپذیریم فلان جا اشتباه کردیم، بپذیریم که فلان جا حق داشتیم، بپذیریم یه سری چیزا همینه که هست، بپذیریم برای یه سری چیزا باید تلاش کرد و جنگید، پذیرفتن موقعیت و طبق اون رفتار و احساس کردن خیلی مهمه.
اینجارو اصلا دوس ندارم بیارم هم نمیرم شرایط خوابگاه رو برام بگو
افتضاح همچون اشتباه بزرگی نکن همون بندرعباس شرف داره به شمال بزرگترین اشتباه مردم بد شهرهای بد دانشگاه بد خلاصه افتصاح شمال شمال فقط برا چهار تفریح زفتن خوبه