خانوما توروخدا اعصابم داغونه حسابی باردارم بعد از 3 سال و نیم از طبقه پایین مادرشوهرم اینا بیرون اومدیم خیلی اذیت شدم این 3 سال و نیم مهمون میومد امار داشتن بیرون میرفتم امار داشتن هر سال یه دعوای بزرگ داشتیم الانک دور شدم اومدم مسکن مهر محیطش شلوغه اوایل فقط میگفتم برم برام مهم نبود الان که باردار شدم هورمونام حسابی بهم ریخته میگم چ اشتباهی کردم با اینکه الان خیلی راحتم ن دخالتی هست نه اذیتی نه مزاحمتی اونجا خونه بزرگ بود150 متر اینا میشد و یه اتاق اینجا90متره دوتا اتاق داره و اسانسور نداره طبقه سومه اونجا همکف بود و موقعیت مکانی اونجا خیلی بهتر بود ولی اینا متوسط روبه پایینه اونروز مامانم اومد از یه شهر دیگه میگه کاش اونجا میموندی اونحا بهتره ولی کی میدونه این سه سال پیر شدم موهام سفید شد انقد عذابم دادن خیلی فکر و خیال میکنم لطفا بگید اشتباه کردم اومدم اینجا؟؟؟
خب خداروشکر که الان ارامش داری ممنون ازت با حرفات خیلی اروم شدم من همیشه میگفتم فامیل بیاد ببینه قرا ...
ببین اصلا ب حرف دیگران توجه نکن، منم همه میگفتن تو کجا میخوای بری؟ از بالا شهر میخوای بری کجا؟!! حتی تا مدتی بعد از رفتنم بابام زنگ میزد ک گرگ نخوردتون،؟ منم میگفتم نه ، ریلکس،
من همینکه ازو اونها دور شدم واقعاااا خداروشکر میکنم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
𓆃ایران زمین𓄂 "نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت، پاک کردن حافظه آن است. باید کتابهایش را، فرهنگش را و تاریخش را از بین برد. بعد کسی را گمارد که کتابهای تازهای بنویسد، فرهنگ تازهای جعل کند و تاریخ تازهای بسازد...”.ملت هارا از تاریخشان دور نگه دارید در این صورت راحت کنترل میشوند. تاریکاندیشان میخواهند زنان را درسیاهینگه دارند ؛آنها ازروشنشدن ذهن زن میترسند؛چون میدانند زن بداند، به کودکش هم یاد خواهد داد ... *من خود اندوهگین نیستم اندوه عالمم، سرزمینی در سینه ام گریه میکند*
بچه نداشتی و انقدر اذیت شدیبعد از بچه دار شدن دخالتها هزار برابر میشهشک نکن بهترین تصمیم رو گرفتیوقت ...
اره بخدا
ممنون عزیزم که باعث شدی حس خوب از حرفات بگیرم❤️
بعضی وقتا فکر میکنم اگه بچه دار میشدم یکسره میخواستن بچمو ببرن و بی احترامیایی که به شوهرم میکنن جلو بچه هم بگن و بچمم به باباش حرف بزنه واقعا خداروشکر تا اونجا بودم بچه نیاوردم
درکت میکنم واقعا.ببین گلم من خودم تمامه این راه هارو رفتم. بخاطره این میگم برا خودت عشق کن.زندگی نبو ...
واقعا درست میگی ما حتی قایمکی شیرینی یا کیک میخریدیم یبار همسرم برام ولنتاین کیک خرید چون مریض بودن و دوس داشتم دوتایی باهم باشیم بهشون نگفتم تولد خاهر شوهرم کیک خریدم خوردن مارو دعوت نکردن انتظار داشتن ما خودمون بریم که واقعا فراموش کرده بودیم تازه هدیه هم گرفتن بعد بهونشون این بود یادتون میموند میومدین ولی من میدونم بخاطر اینکه بهشون کیک ندادم اینجوری کردن