مریضن دقیقا
فقط من نیستم ک داد مادرشونم دراوردن پیرزن از دست اینا اسایش نداره همه زندگیش شده پختن شستن و نوکری برا دختراش
منم هی میخاد همینجوری باهام بکنن را نمیدم شدم ادم بده
توقع دارن نوکر بیجیره مواجبشون باشی
تو همه چی اونا خوبن و عروس ادم بده
تو سنگ و اهن احساس هست تو این پنج تا خاهر ن
اگه پولی مالی خوراکی چیزی وسط باشه همه هستن امان از روزی ک ب اندازه سر سوزن کار خانواده گیر اینا باشع
ب خدا خودمم خاهر شوهرم ی بار ب عروس تو نگفتم همیشه احترام همو نگه داشتیم و داریم