بچه ها من اینجا اصلا خودمو سانسور نمیکنم چون تنها جاییه که به خودم اجازه میدم احساساتمو بروز بدم
یه خشم عمیقی نسبت به بابام دارم از زمانی که به مامانم خیانت کرد
امشب هم بحث درمورد کسایی بود که بعد فوت همسرشون ازدواج میکنن و من یهو گفتم اصلا این کار برای من پذیرفتنی نیست و هیچ کس نمیتونه ببینه یکی دیگه جای عزیزشو گرفته (به شدت سر این حرفم هستم و اگه مخالفید نظرتونو برای خودتون نگه دارید)
یهو بابام پرخاش کرد که چیکار کنن پس؟ به گناه بیوفتن؟ آدم با غریزه ش که نمیتونه بجنگه و این چرت و پرتا
باورتون میشه این حرفا رو جلوی مامانم میزد؟
من بعد خیانتش سعی میکردم یادم بره و ببخشمش
ولی امشب دوباره ازش چنان تنفری پیدا کردم که اگه خبر مرگش رو هم بیارن ناراحت نمیشم
لطفا راهنمایی کنید حالم اصلا خوب نیست