من برا خرید عقدم رفتم یه شهر دیگه که خواهرمم اونجا زندگی میکنه و لازم بود بریم بعد خواهرم بچه هاشو گذاشت پیش شوهرش با ما اومدن چون بیشتر بلد بود کجاها بریم باهامون باشه،کارمون تا یازده شب طول کشید واسه شام رفتیم یه رستوران به پیشنهاد خواهرم وقتی میخواستن حساب کنن نامزدم کارتش تو ماشین جا مونده بود و مامانم حساب کرد، مامانم اصلااا چیزی نگفتااا ولی من چون خیلیی حساسم از نگاهش حس کردم توقع داشت ما حساب کنیم و درستم حس کرده بودم، فرداش به نامزدم گفتم وظیفه ما بود شام بدیم هم بعنوان شیرینی هم خب گرسنه که نمیشد ساعت یازده شب برن خونه بالاخره بخاطره ما اومون اییین همه هم راه رفتنو گشتن،پولو بزن به کارت مامانم زشته ... آخه یکمم غدو مغرورم تو این چیزا یکمم بهم برخورده بود و نامزدمم زد بحساب!بعدم که زد مامانم بهش زنگ زد گفت چرا اینکارو کردی وناراحت شده بود نامزدمم بهم گفت دیدی ناراحت شدن باید میذاشتی خودم بعدا دعوتشون میکردم جبران میکردم نه که اینجوری ناراحتم بشن،ولی من حسم درست بود مامانم واقعا توقع داشت، بنظرتون نامزدم حالا ناراحت میشه بهش گفتم پول بزن؟
نامزدت درست میگه
بشه ،باید حساب میکرد حداقل اون شب دیگه آره باید حساب میکرد
بیخیال بابا
گذشت دیگه چرا خودتو اذیت میکنی؟!
نه ولی به نظرم دیگه رها کن ابن موضوع رو . اگرم نامزدت چیزی گفت بگو ما رسم ادب رو بجا اوردیم. درستش همین کاری بود که کردیم من بعدا با مامانم حرف میزنم از دلش در میارم
نمیدونم
من که حس خوبی ندارم، یکی حساب کنه، طرف مقابل براش کارت به کارت کنه.
تو زندگی اونقدر موقعیت ها پیش میاد که جبران کنی.
بخدا مامانم کالا برگشو کامل داد به خواهرم براش خرید کرد،لوازم تحریر بچه هاشو کامل دوساله براشون میخره،برا نامزدیم که کفش برا بچش خرید گفت به شوهرت بگو پولشو برام بزنه،نه پولشو زد نه به رو خودش آورد ...حالا اگه من بودم زیر سنگم بود پول کفشو بهش میدادم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
