اصلاااا سممم خالص هرچی بگم کم گفتم ...هیج جارو نداریم بریم بابچه هام شوهرمم یه ادم مضخرفه اخر هفته بمونم خونه دعوامون میشه این یکی دو روز رو میام اینجا از اون لحظه که میرسم شروع میکنه باز این اومد اینجا خدا کنه سرطان بگیری نمیدونم به بچه هام میگه خدا بکشتتون کی میشه دیگه نیاین اینجاو.......۵دیقه به دیقه میگه غذا بده بچت عوضش کن بخوابونش اصلا روانیم کرده دوبهم زن برای یه دقیقشه حرف منو به خواهرم میزنه حرف اونو به من برای همه کس اینجوریه ....چند روز یبار غذا درست میکنه اشپزخونه همه چرک و روغن و کثییییف ...
قبلا براش تمیز میکردم از وقتی مریض شدم دیگه نمیتونم
ازبس گفت ایشالا سرطان بگیری اخرش گرفتم