سلام من و نامزدم دوست بودیم والان عقدیم
من ازلحاظ ظاهری خیلی ازشوهرم سرترم البته به گفته دیگران.
اماخب شغل وتحصیلاتمون درحدهمه.
اماازلحاظ فرهننگی اونایکم ازماپایینترن.
مثلامادرشوهرم خیلی چهره خوبی نداره خیلی هم نامرتب میگرده.چادربدون اتو. موهارنگ نکرده وسفید.به دستاش یه کرم مرطوب کننده نمیزنه انقدرخشک نباشه سبزه هم هست دیگه خیلی ناجورمیشه.
زنداییای حسودمنم فقط دنبال این چیزان که مسخره کنن.
امروزمراسم داشتیم مادرشوهرم هم بود بازنامرتب وشلخته اومده بود.
داییام وخانوادم زیادموافق نبودن من اینارو قبول کنم البته بدون داشتن دلیل منطقی راضی نبودن.
اماخب ماهمودوست داشتیم وازدواج کردیم.خیلی نگران ایندم.از دشمن شادشدن میترسم. من ازدواج دومم هست البته.
دلم خیلی گرفته زنداییم باسرووضع مادرشوهرم باتمسخربهش نگاه میکرد.بخدامادرشوهرم انقدرزن خوبیه.اما شلختس
شوهرم هم همیشه میگه مامانم خیلی شلخته س. نگرانم.چکارکنم