2777
2789
عنوان

اگه همچین عروسی دعوت باشید

824 بازدید | 49 پست

فرض کنید یه عروسی خیلی با کلاس و قشنگ دعوت شدین از همه میوه ها درجه یک گذاشتن آجیل چهار مغز گذاشتن شام بهترین کوبیده و چندمدل سالاد. عروسی هم تو حیاط خونه عروس دوماد هست. 

ولی یه مساله ای اینجا هست که عروس بی اجازه پدر مادرش ازدواج کرده کلا خانواده عروس و خانواده دوماد با بچه هاشون قهرن و نه رقصیدن و نه زیاد تو چشم بودن 

حرف زیاد درمیاد پشتشون؟ 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

کار عروس دوماد احمقانه تره اگر فامیل دعوت کردن

انگار مثلا بابای من تو عروسیم نباشه ولی عمم و دخترعمم باشن

من خودم در جایگاه اون دخترعمه باشم وقتی دایی خودم تو عروسی دخترش نیست عروسی رو شرکت نمیکنم


ولی دوست تکلیفش جداست

دوست باشم، بله میرم

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
بدون اجازه پدر که دختر نمیتونه ازدواج کنه

دختر بالغ که عقل سلیم داره میتونه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
کار عروس دوماد احمقانه تره اگر فامیل دعوت کردنانگار مثلا بابای من تو عروسیم نباشه ولی عمم و دخترعمم ...

دعوتن و شرکت میکنن فقط زیاد قرار نیس وسط باشن چون اصلا در جریان نیستن که. مثل یه مهمون میان و میرن

دعوتن و شرکت میکنن فقط زیاد قرار نیس وسط باشن چون اصلا در جریان نیستن که. مثل یه مهمون میان و میرن

ینی چی در جریان نیستن

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792