دانشگاه را بهونه کن و نرو فقط آخر هفته یه روز برو برگرد.
محبت زیادی میشه وظیفه این دفعه برو ولی دفعات بعدی بهانه بیار نرو اگر بری واسه نامزدت چیزی درست بازم اوکی ولی انجام کار برای مادرشوهر نچ
خودت از اول بد عادتشون کردی. تو عروس خانواده هستی خدمتکارشون که نیستی. برات هم مهم نباشه با هم دعوا می کنند چون قصدشون همینه که وسط دعوا تقصیرها رو بندازن گردن تو! اتفاقا شوهرت هر چی تو خونه مادرش بیشتر اذیت بشه. بیشتر تلاش می کنه که اسباب عروسی فراهم کنه تا برید سر زندگیتون ! هر چی بیشتر اونجا کار کنی به ضرر خودت کار کردی چون براشون فایده داری و بیشتر تو عقد نگهت می دارن.
به نظرم نرو بگو من برای دانشگاه باید لباس یا کتاب می خریدم
نمی تونم بیام. کلا مگه از قبل با تو هماهنگ کرده بوده که الانم روی کمک تو حساب کرده؟
فقط میگم بیش از حد هیچ کاری برا هیچ کس نکن که اخرش پشیمون میشی
مادر شوهر که جای خود داره
تجربه کردم که میگم
حالا مهمون داره کسی کمک بخواد من دریغ نمیکنم، ولی روزهای عادی خیلی دیگه باهات بی رودرواسی شدن، چرا زودتر ازدواج نمیکنید دووووور بشید خیلی دوووور
سخته اینجوری ارتباط گرفتن با کسی
من با مادرشوهرم یک جا هستیم مهمون بخاد بیاد خودم میرم کمکش میکنم سالاد درست کردن و سس درست کردن و میوه شستن و تزیین کردن و ماست و ترشی گرفتن و برنج درست کردن اینا همیشه عهده خودمه و سبزی شستن ولی خورشتش رو جرات ندارم خودم درست کنم برا مهمونی
برا خودمون همیشه درست میکنم اما برا مهمونی نه
هم میترسم خرابش کنم هم جمعیت بالا همه چیز فرق داره
گاهی که کار ها زیاده خرید هارو من انجام میدم اون غذا رو با برنج درست می‌کنه
اما همیشه مرتب کردن خونه جارو و گردگیری و این چیزا به عهده خودشه
خونه مادرم هم که هستم بازم اینطوری🙁
