اگه تاپیک های قبلی منو خونده باشین میدونین که پدر من وقتی خونه اش بودم خیلی زیاد به ماها ظلم کرد طوری که فقط آرزوی مرگ داشتیم اون رفتارها و اذیتاش باعث شد که از لحاظ روحی خیلی آسیب ببینم که البته خودمو با مطالعه و مشاوره جمع و جور کردم و همیشه اونقدر خوشحال به نظر میرسیدم که کسی باورش نمیشد چنین مشکلاتی داشتم خلاصه بعدش که عاشق همسرم شدم و تو زندگی خودم واقعا آرامشو حس کردم ما اینقدر خوشبخت بودیم که هر کی ما رو می دید دوست داشت جای من باشه البته تو همه زندگی ها مشکلات و بحث و دعوا هم هست ولی یه آرامش درونی داشتیم من به خاطر ادامه تحصیلم مجبور شدم برم شهرستان و هی در رفت و آمد باشم این باعث شد ذهنم درگیر بشه که نکنه بقیه به چشمش بیان و خیانت کنه و اینا خیلی هم بحث میکردم باهاش و خیلی کنترلش میکردم یه مدت که گذشت آروم شدم و بهم ثابت شد الکی گیر میدادم و حس منو همسرم تغییر نکرد تا اینکه بعد یه مدت باز یه کم بهش شک کردم ولی این بار حسم درست بود فهمیدم خیانت کرده گرچه اولش همه چیو انکار کرد
همون به روانشناس بگو اون راهنمايي كنه بهتره،من الان خواستم بگم زنگ بزنى به اون زنك و تهديدش كنى ولى بعد با خودم گفتم شايد بيشتر تحريك شه بخواد تلافى كنه و بدتر شه بنظرم همون مشاور بهتر ميتونه همه اينا رو بسنجه و راه حل درست بهت بده
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خیلی اذیت شدم اما واقعا نمیتونم دل بکنم ازش البته بعد عید وقت دارم واسه روانشناس
عزیزم چرا تو بری روانشناس مگه تو خیانت کردی
کسی که به روانشناس احتیاج داره اونه
مخصوصا اونجاش که گفته میخواستم توافقی جدا شیم اونو بگیرم منو داغون کرد
چرا خودتو پیر میکنی گلم با این نمک نشناس 😢
دخترک خنده کنان گفت که چیست...راز این حلقه زر...راز این حلقه که انگشت مرا... اینچنین تنگ گرفته است به بر...راز این حلقه که در چهره او...اینهمه تابش و رخشندگی است...مرد حیران شد و گفت... حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است...همه گفتند:مبارک باشد...دخترک گفت:دریغا که مرا...باز در معنی آن شک باشد... سالها رفت و شبی...زنی افسرده نظر کرد برآن حلقه زر...دید در نقش فروزنده او... روزهایی که به امید وفای شوهر...به هدر رفته هدر....زن..... پریشان شد و نالید که وای...وای این حلقه که در چهره او...باز هم تابش و رخشندگی است... حلقه بردگی و بندگی است...فروغ فرخزاد.....
ب خدا ادم شاخش درمیاد ی زن یا دختر چقدر میتونه بیشرف و بی حیا باشه بیفته پای مرد زن دار دیگه بدتر از اون خودشم شوهر داشته باشه نمیدونم بین کاربرا عضو هستن یا نه اگه هستن بدونن واقعا فاسدن هم این دنیا باید جواب پس بدن هم اون دنیا
دلم میخواد بگم اما زندگی اونم بهم میریزه اون دخترش گناه داره دلم واسش میسوزه میدونم شوهرش زنه رو میک ...
ولی اگه نگی بعد ها پشیمون میشی چونکه آبا که از اسیاب بیفته زنیکه باز چراغ سبز نشون میده روز از نو میشه
دخترک خنده کنان گفت که چیست...راز این حلقه زر...راز این حلقه که انگشت مرا... اینچنین تنگ گرفته است به بر...راز این حلقه که در چهره او...اینهمه تابش و رخشندگی است...مرد حیران شد و گفت... حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است...همه گفتند:مبارک باشد...دخترک گفت:دریغا که مرا...باز در معنی آن شک باشد... سالها رفت و شبی...زنی افسرده نظر کرد برآن حلقه زر...دید در نقش فروزنده او... روزهایی که به امید وفای شوهر...به هدر رفته هدر....زن..... پریشان شد و نالید که وای...وای این حلقه که در چهره او...باز هم تابش و رخشندگی است... حلقه بردگی و بندگی است...فروغ فرخزاد.....
نمیخوام قضاوتت کنم استارتر، ولی واقعا موندم که چجور میتونی به کسی که بهت خیانت کرده دوباره فرصت بدی !!! یا چجور میتونی باهاش زندگی کنی!! ادمی که یبار خیانت کنه ،بازم خیانت میکنه ... اصلا برای من قابل قبول نیست ...خط قرمزه !!