سر هر چی اذیت میکردن ما یه زندگی معمولی اما در از عشق داشتیم خانوادم خیلی سطح بالاتری هستن هی گیر میدادن چرا زندگیتون اینجوریه اینجوریه شوهرت پولاشو چی کار میکنه منم اخرا انقد از طرف خانوادم پر میشد ذهنم گیر میدادم بهش این یه موردش بود ولی خدا شاهده خیلی آدم خوبی بود برام الان میفهمم هیچ کس شوهرم نمیشه به معنای واقعی بی سرپرست شدم