تو اقواممون یه خانومی هست که دوتا پسر داره پسر اول زن و بچه داره پسر دوم ازدواج کرده ولی فعلا فرزند نداره
عروس اول فوقالعاده پر و پرتوقع و حسوده
دومی نه خیلی مهربون و یه رنگه خیلی احترام میزاره
از روزی که برادر شوهرش ازدواج کرده این هی راه میره میگه من از همه خوشگل ترم من از همه قشنگ ترم
حالا منظورش از همه کیه
عروس کوچیکه چون سبزه اس و موهاشم یکم کم پشته خانواده اش هم سطح اقتصادی شون یکم پایین تراز
عروس اولیه اس و مامانشون چون پدرشون خوب نبوده ازدواج مجدد کرده
ولی درکل خیلییی دختر خانوم و با اصالتیه
اینقدر این عروس بزرگه فامیلمون رومخه رومخه اصلا نمیخوام ببینمش تو جمع فامیلیمون
اینم بگم همه جا گفته من از اون دومیه خیلی سرم اون فلان بهمانه و کاملا بنده خدارو کوچکش کرده
بابا اینقدر بدذات و چندش نباشید اون زندگی خودشو داره تو زندگی خودتو
همین دلشکوندن های این مدلی کارما میشه تو زندگی هاتون